بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت ‫حامد حمایت کار

                چند خصوصیت دارد:
1.سال پایانی عمر امام است و اگر اندیشه های امام قرار بوده تغییر کند تغییر کرده.
2.اکثرا مکتوبات است و تفاوت با بیانات کاملا مشخص است.
3. شاید بشود گفت مهمترین اتفاقات در همین سال پایانی افتاد.

خلاصه اگر کسی می خواهد موضع گیری ها و حرفهای امام را بدون پیش داوری بداند فقط مستقیما به آثار ایشان رجوع کند البته این در مورد هر شخصیتی صادق است
        
(0/1000)

نظرات

طه

1401/08/12

تعبیر اسلام ناب محمدی رو هیچ وقت نفهمیدم.
چنین اسلامی تحققی هم اگر داشته باشد در ظرف ثبوت و نفس‌الامر است...
15
سلام و عرض ادب
اولا فکر می‌کنم منظور امام بیش‌تر رئوس اصلی بوده مثلا ولایت وگرنه باید در برابر کسی که برخلاف فتوای ایشان حول نماز صبح پس از شب مهتابی هم نظری مخالف می‌داد باید امام او را خارج از اسلام ناب محمدی می‌دانست و بعید می‌دانم چنین بوده باشد
ثانیا وجود حضرات معصومین دلالت بر تحقق خارج از نفس الامر ندارد؟ 
هرچند فکر کنم شاید اشتباه عرض کرده باشم 
طه

1401/12/07

سلام و عرض ادب
گزاره های تاریخی به هیچ روی یقین آور نیستند. دسترسی ما به دین از طریق همین گزاره های تاریخی است.
ما حتی تصویر واحد و واضحی از محوری‌ترین شخصیت اسلام، حضرت محمد، نیز نداریم و با توجه به فقر منابع تاریخی نمی‌توانیم هم داشته باشیم..‌. 
عصمت گزاره عقلی است 
عذرخواهم معصومیت پیامبر خدا گزاره عقلی است 
دسترسی ما به دین هم فقط تاریخی نیست 
بعد هم شما متواترات را غیر یقینی می‌دانید؟ 
در آخر اگر بپذیریم اسلام حقیقی صرفا در نفس الامر وجود دارد آیا این به حکمت خدا جور می‌أید؟ 
دوم.تقریر آنچه عرض شد شاید چنین بهتر باشد:
۱. لازمه وجود حکمت خدا آن است که کار عیسی نکند
۲.  فکر کنم این که دینی را برای عده‌ای که بدان امکان دسترسی ندارند نازل کنیم عبث است
۳. فکر کنم در صورت پذیرش حکمت خدا آن ممتنع است 
آیا با دلیل پیشین این حقیر به این تفاهم رسیدیم که اسلام ناب محمدی در خارج از نفس الامر تحقق دارد؟ 
در مورد حسن و قبح عقلی هم به نظرم بدیهی است 
فقط عرض شود ممکن است کسی حتی به اشتباه در دین برسد و مأجور باشد همانطور که فکر کنم گفته شده:( للمصیب اجران و للخاطئ اجر واحد) 
وفکر کنم اگر چیزی کمالی برای شیئی باشد و هیچگاه شیء نتواند به آن برسد کمال برای شیء نیست
فکر کنم پس یا آگاهی به دین کمال انسان نیست یا امکان رسیدن به آن وجود دارد.
و فکر کنم آگاهی به دین را خدا کمالی مقدّر کرده است برای انسان
امیدوارم بتواند قانع کننده باشد هر چند از بی‌سوادی چون حقیر انتظارحق‌گویی تام ندارم 
خیلی ممنون از پیشنهاد دادنتون یک مقاله حولش مطالعه کردم 
ببخشید اگر بخواهیم یک آشنایی کلی با تاریخ عرفان در بین مسلمانان داشته باشیم چه کتابی رو پیشنهاد می‌فرمایید؟ 
خیلی ممنونم 
عذرخواهم معصومیت پیامبر خدا گزاره عقلی است
10
عذرخواهم اینجا اشتباه نوشته شد 
طه

1401/12/09

البته نمی‌دانم عصمت عقلی است یا خیر...قاعده‌ی لطف و اینها را می‌دانم...
حتی اگر قاعده‌ی لطف را بپذیریم، که به نظر بنده پذیرفتنی نیست و توالی فاسدی دارد، باز هم باید مصداق آن را در عالم خارج ‌‌‌‌‌پیدا کنیم. 
می‌پذیرم که دین گزار‌های عقلانی هم دارد، اما یک دینِ خاص بر پایه‌ی گزاره های جزئی بنا می‌شود. 
طه

1401/12/09

ما چقدر متواترات یقین‌آور داریم؟
چقدر واقعا از اطلاعات تاریخی ما متواترا نقل شده است؟
برای پی بردن به این معنا، روشی که اسلام‌پژوهان غربی بکار می‌برند بسیار درخور توجه است، و آن هم توجه به منابع غیر اسلامی و پیشا اسلامی برای شناخت تاریخ اسلام است. باری، بنگرید که چه میزان روایت‌شان از تاریخ اسلام متفاوت است... 
طه

1401/12/09

به نظرم با حکمت و لطف خدا سازگاری دارد.
ما همواره می‌توانیم به حقیقت نزدیک شویم، اما نمی‌توانیم به طور کامل آن را دریابیم. اتفاقا همین عدم دسترسی مستقیم است که شور و شوق ما برای رشد و تعالی را سبب می‌شود. 
طه

1401/12/09

۱. این در صورتی است که حسن و قبح عقلی را بپذیریم. که البته به نظر پذیرفتنی است.
۲. بنده عرض نکردم که ما به دین اصلا دسترسی نداریم.
عرض کردم دسترسی تاریخیِ یقین‌آور نداریم.
دسترسی‌های غیر تاریخی به دین وجود دارد.
ثانیا ممکن است به چیزی یقین منطقی نداشته باشیم و بر اساس آن عمل کنیم و رستگار هم بشیم. 
طه

1401/12/10

خیر قربان 
دلیل پیشین‌تان به نظرم درست نیست.
مقدمه‌ی دوم‌تان مشکل دارد. 
طه

1401/12/12

یک مثال نقض عرض می‌کنم. شناختِ خدا کما هو حقه کمال است یا نیست؟ آیا انسان می‌تواند به آن دست پیدا کند؟
از آن گذشته...چه کسی گفته است که کمال انسان اینست که دین و مانند آن کاملاً در دسترس مستقیم انسان باشد؟
با آنکه شناخت خدا، از منظر دین و دین‌داران،برترین کمال آدمی است، خدا برای بسیاری از انسان‌ها مختفی است.
اما زمان هم در غیبت هستند...
اگر بخواهیم به لوازم قاعده‌ی لطف پایبند باشیم، نمی‌توانم مسأله‌ی اختفای الهی را توجیه کنیم. چون لطف خدا مستلزم آنست که همه‌ی انسان‌ها شناختی از خدا داشته باشند. 
طه

1401/12/12

نفرمایید...بی‌سواد چیه آقا جان.

اگر به مباحث فلسفه‌ی دین علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنم که درباره‌ی استدلال اختفای الهی شلنبرگ مطالعه بفرمایید، بسیار به این بحث مرتبط است. 
طه

1401/12/12

سلامت باشید مخلصم
ان‌شاءالله کتاب مترجَم موجزی هم انتشارات سروش در این باب قرار است منتشر کند.
کتاب جامعی درباره‌ی تاریخ عرفان متأسفانه نداریم...
جست و جو در تصوف ایرانِ مرحوم زرین کوب خوب است برای آشنایی با تصوف در حوزه‌ی ایران. کتاب آقای علی اصغر حلبی هم بد نیست، همچنین مرحوم غنی(البته قدیمی است).
برای تصوف هند و یمن و... هم کتاب‌هایی هست که می‌توانم عرض کنم، ولی به انگلیسی هستند. کتاب‌های خوبی هم به انگلیسی وجود دارند که ناظر به تاریخ کلی تصوف هستند. 
طه

1401/12/13

سلامت باشید مخلصم