یادداشت Ali Kabiri
1404/2/8
چیزی در چیزی حرکت میکند. مثلا آب در رود، قزلآلا در آمریکا، یا قطار سریعالسیر در ریل و گلوله در لوله. حرکت بیانتها و بیمقصد برای براتیگان زندگیست و به مقصد رسیدن، مثل رسیدن گلوله به سر، خودِ مردن است. البته که بدیهیست. هر ایستگاه قطار سریعالسیر توکیو_مونتانا لحظهای است که خود به ابدیت میرسد، مثل دید زدن پای زنهای ژاپنی در صندل یا دو دانه برف که در زمین برف گرفته گم میشوند یا هر ایستگاه بیشمار دیگر. براتیگان چیزی را میبیند و تا آنرا به صورت کلمه تجسم کند هزار تاب میخورد و در هزار چیز میغلتد و نهایت میشود چیزی میان خلاقیت و جنون.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.