یادداشت فهیمه

فهیمه

1400/8/9

هر روز
        خب، خیلی وقت پیش فیلمش رو دیدم و اصلا دوستش نداشتم، به همین خاطر وقتی یکی از دوستان (زینب) شروع به خوندنش کرد و از خوندنش لذت برد، حسابی تعجب کردم و کنجکاو شدم بخونمش.
داستان کتاب در مورد یک موجود تقریبا روح واره که هر روز در بدن یک شخص جدید از خواب بیدار میشه. این اشخاص نسبتا هم سن و سال خودش هستن و نسبتا در یک فاصله جغرافیایی قرار دارن. این موجود که اسم خودش رو اِی گذاشته، بیست و چهار ساعت در بدن این اشخاص، میزبان ها، زندگی می کنه و بعد هم منتقل می شه به یک بدن دیگه. اِی با واقعیت زندگی ش کنار اومده و سعی می کنه مهمان خوبی باشه و زندگی کسی رو به هم نریزه، تا اینکه یک روز عاشق دوست دختر یکی از میزبان هاش، به نام ریانن، می شه..
اما این فقط لایه ی بیرونی داستانه: این کتاب در مورد تجربه ی نوجوانیه، در مورد پذیرش تفاوت ها، و عشق و جنسیت. گرچه اِی شخصیت ثابتی داره، اما میزبانش یک روز جذابه، یک روز چاق. یک روز سر به زیر و آرامه، و یک روز معتاد و الکلی. یک روز افسرده ست و یک روز مسئولیت پذیر و مهربان. یک روز فقیره و یک روز ثروتمند. حتی یک روز خدمتکار غیرقانونیه. و خوب به همین نسبت هم میزبان اِی یک روز نرماله، یک روز هم جنس گرا و یک روز ترنس. در واقع در این کتاب همراه با اِی میشه نوجوان بودن رو در تمام انواعش، و البته به صورت نسبتا سطحی، تجربه کرد.
در کل نظرات نویسنده در مورد جنسیت، چندان برای من جالب نبود. یک مقدار حالت تحمیلی و ترویجی داشت. اما کتاب جالبیه. قلم نویسنده هم قویه و ترجمه ی فاطمه جابیک هم روان و خوبه. میشه از خوندنش لذت برد و بعد هم بستش و گذاشتش کنار.
      
2

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.