یادداشت فاطمه
2 روز پیش
یک رمان عالی دیگه از شارلوت برونته =) اولین نکته اینکه شخصیتپردازی این رمان عالیه، حتی شخصیتهای فرعی هم عمیق و باورپذیرن . خود شرلی ترکیبیه از قدرت و لطافت؛ زنی مستقل، با احساس و عاقل که نگاهش فراتر از زندگی شخصی خودشه. پرداختن به چنین کاراکتری، اون هم در زمان نوشته شدن این اثر، جسارت شارلوت برونته رو به ما نشون میده. از طرفی شخصیت کارولین هم بسیار لطیف و دوستداشتنی بود. درکنار این، بنظرم همین بکگراند قوی که از شخصیتها ارائه داده بود، همراه با توصیفات زیبای احساساتشون، عاشقانهی کتاب رو باورپذیر و جذاب کرده بود. دومین نکتهی جالب کتاب برای من این بود که «شرلی» فقط یک داستان عاشقانه نیست، بلکه یک تصویر اجتماعی-تاریخی از زمان خودش هم محسوب میشه. شارلوت اتفاقات تاریخی نزدیک به زمان داستان رو در دل یک روایت عاشقانه جا داده و به زیبایی ردپای این اتفاقات رو بر زندگی شخصیتها و تأثیری که روی رشدشون میذاره نشون داده. شرایطی مثل جنبش لادیتها، تأثیر جنگهای ناپلئونی و صنعتی شدن کارخانهها، در رمان بهخوبی بازتاب پیدا کرده. از طرفی شارلوت اینجا جایگاه زن در اجتماع رو فراتر از سطح عاطفیِ صرف میبره و نشون میده وقتی به تواناییهای یک زن بها داده بشه، چطور میتونه در سطح اقتصادی و مدیریتی هم بدرخشه. دغدغهش برای اینکه زنها قدر استعدادشون رو بدونن، به وضوح حس میشه. موضوعی که وقتی جذابتر میشه که یادمون بیاد اثر در چه دورانی نوشته شده. اون زمان رمانهای رمانتیک چه ویژگیهایی داشتن؟ آیا ارزش زن رو در چیزی جز زیباییِ ظاهری میدیدن؟ به چیزی غیر از داستانهای عاشقانهی ایدهآلگرایانه و زندگیهای رویاییِ دستنیافتنی اشاره میکردن؟ اصلاً دغدغهی اخلاق و ارزشهای دیگه هم در اون آثار وجود داشت؟ و همین تفاوتهایی که شارلوت رقم زده باعث شده در «شرلی» صرفاً با یک اثر رمانتیک طرف نباشیم، بلکه ترکیبی از رمانتیسیسم و رئالیسم رو میبینیم. از یک طرف عشق و احساسات و فضای شاعرانهی رمانتیسیسم وجود داره، و از طرف دیگه پرداختن به مسائل احتماعی، اقتصادی و تاریخی، رنگ و بوی رئالیسم به اثر داده. حتی فقط دغدغهی رشد فردی مطرح نیست، بلکه مثلا برای شخصیت شرلی یا حتی رابرت مور، علاوه بر رشد فردی رشد اجتماعی و اقتصادی هم اهمیت پیدا میکنه. در رابطه با داستان رمان هم، بشخصه هرچی بیشتر پیش رفتم بیشتر عاشق کتاب شدم، حتی با اینکه از دست لویی مور و تعللهاش و اورتینکش حرص میخوردم :))) در کل درسته رمان «شرلی» به جذابیت «جین ایر» نمیرسه و بعضیجاها ریتم کند میشه، اما تفاوتهاش و شخصیت فراموشنشدنی شرلی برام کافی بود تا دوستش داشته باشم و به یکی از رمانهای جذاب و ماندگاری که خوندم تبدیل بشه، با تشکر از شارلوت برونته ^^
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.