یادداشت سلمان معمار

        این نمایشنامه سرشار از ابهام است. درواقع حفره های خالی بزرگی که کنار مفهوم انتظار یک ترکیب تفسیر پذیر میسازند. خوانندگان مختلف تعبیر خودشان را بر میدارند و طبیعتا راضی میشوند.
تمجید به اوج میرسد و شاهکارش میخوانند که در واقع خودشان را شاهکار میخوانند!
مشکل از جایی بیرون میزند که سایر هنرمندان دست به تکرار و ادامه راه بزنند. غافل از اینکه بخش بزرگی از توجه به این کار به دلیل "اثر بکت بودن" است. به این دلیل است می نشینند و تفسیر میکنند گودو خداست یا سوپر ایگو؟ دو شخصیت همان دو دزد انجیل اند یا یک نفرند اصلا؟ و انبوهی از نشانه شناسی ها.
تفاسیری که برای اثار مشابه بعدی فقط یک خط اند:"نقص و ضعف و ابهام و ..."
اما انتظار؛ مفهوم بزرگ و عمیقی سرشته در انسان. و بکت کاملا آگاهانه ضعف حفره ها را با انتظار جایگزین کرده است. انتظار همان زیربنای همذات پنداری مخاطب با این اثر است. و البته یاسی که بسیاری از مخاطبان منفعل دوستش دارند. شبیه شخصیت های اثر.
در مجموع اثری تلخ و فریبنده است. البته شاهکار نیست اما گزندگی ظریفی دارد و در زمان و مکان درستی زاده شده.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.