یادداشت امیرمحمد سالاروند
1402/4/31
نوشتهی مطبوعاتی؛ تناقض و تکرار دارد، سطحینگری دارد، در نتیجهگیری و حکم صادر کردن عجول است، هی میشود دربارهاش چون و چرا کرد، هی میشود به گزارههایش ایراد گرفت. اما من نوشتههای مطبوعاتی را دوست دارم. مطبوعات هم حامل نوعی معرفت است، نمیشود به این بهانهها و به خاطر این انقلتها رهایش کرد. از مطبوعات نباید انتظار احصاء تام داشت. کار منتقدِ مطبوعاتی ارزیابی شتابزده است، نه بررسی جزئی و گردآوری تمام نمونهها و تنظیم نظری دقیق و منصفانه. منتقد مطبوعاتی باید شم قویای داشته باشد، باید مسئله را سریع تشخیص دهد، باید نثر پرخونی داشته باشد که خواننده را دنبال خودش بکشد. خواننده هم باید حواسش جمع باشد که چه در دست دارد؛ تناقض و تکرار و تعجیل، اعصابش را به هم نریزد و حکمهای قاطع گولش نزند. کتاب احمدی آریان -آنطور که خود توضیح داده- از دل ۲۰۰ یادداشت مطبوعاتی بیرون آمده. بحث در وضع ادبیات داستانی است در سالهای ۷۶ تا ۸۸. اشارات گذرای مختصری هم به شعر و نقد ادبی و مطبوعات این سالها دارد. کتاب دو بخش دارد و من بخش دوم را به بخش اول ترجیح میدهم. عنوان بخش دوم این است: «چخوفیسم ایرانی و ادبیات زندگی روزمره» این کتاب و اساساً این نوع نوشتار بهانهای است برای فکر کردن به موضوعات کلی و کلان. منتقد مطبوعاتی معتمد به نفس است، جرئت اظهار نظر دارد، خطر میکند و هرچه به چشمش میآید را میگوید، خطا هم میکند، به بیراهه هم میرود اما همیشه خواندنی میماند و هر خوانندهای میتواند به شکل خودش متن را بفهمد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.