یادداشت امیرعلی مینکی

        زیر درختی کهنه، کنار رود  
نشسته‌م، بی‌صدا، بی‌وجود  
نه اشکی، نه خنده‌ای، فقط سکوت  
یه دل پر از خاطره، یه تن فرسود  

یه عشق دیر اومده، مثل نور  
افتاده رو لحظه‌هام، بی‌غرور  
می‌دونم که آخر خط رسیده  
ولی دلم هنوز بهش رسیده  

باد می‌اد، برگا می‌رقصن آروم  
مثل حرفایی که نگفتم به تموم  
یه لبخند تلخ، یه نگاه دور  
زیر درختا، اون‌سوی رود، عبور
      
1

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.