یادداشت علی نورانی‌‌‌

        دارم با این فکر می‌کنم که باید ارتباطی وثیق میان تراژدی و شوریدن باشد. بنگرید به جمله‌ی پایانی نمایشنامه: «ناگهان شیر سنگی با همه‌ی وجودش از قعر زمین نعره می‌کشد.» یا نگاهی بیندازید به داستان صمد بهرنگی، «بیست‌وچهار ساعت در خواب و بیداری». پایان‌ فیلم «طوقی» نیز همین است (این مثال را از استادم، دکتر خالقی، دارم). هفته‌ی پیش متنی نوشتم در نسبت تراژدی و لذت. حال فکر می‌کنم شاید شماره‌ی بعدش باید در نسبت تراژدی و شورش نوشته شود. 
      
44

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.