یادداشت صدیقه واضحی

صدیقه واضحی

17 ساعت پیش

پیش از آنکه قهوه ات سرد شود
         داستان کوتاهیه و در یکی دو روز میشه خوندش.
داستان در یک کافه میگذره و شخصیت‌های ثابتی داره که در هر فصل به رابطه دو نفرشون می‌پردازه. از روی اسم فصلها هم معلومه که اون دو نفر چه رابطه‌ای با هم دارن.
پایان داستان رو دوست داشتم چون هم چیزای خوب داشت و هم بد و البته بعضی چیزها رو در داستان مبهم گذاشته بود بمونه.
و البته من کلا کتاب و فیلم‌هایی که با مقوله زمان بازی می‌کنند رو دوست دارم.
این کتاب هم جالب بود و در کنار روایت داستانیش برای من یک پیام مهم داشت: منتظر حسرت خوردن آینده نباش، کاری که فکر می‌کنی درسته و دوست داری رو انجام بده.
ولی خب میتونست قوی‌تر باشه و برا همین بیشتر از ۳ بهش نمی‌دم.
      
52

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.