یادداشت سمانه بهمنی
1404/3/26
خیلی یهویی گوشه ی کتابخونه م دیدمش و تحریک شدم به خوندنش... کتابی که مصادف شدن مطالعه ش با این روزهای ایران خانوم برام مث شوک بود از اینکه نکنه ما هم... کتاب راجب آلان پسرکرد سوریه که درطی مهاجرت اجباری شون به کشورهای اروپایی توی دریا غرق میشه و جسدش توی ساحل ترکیه پیدا و پس از اون بازخوردهای فراوون از دنیا... کتاب بسیار کوتاه و مجله گونه به همراه نقاشی های مرتبط و غم انگیزه.. راوی پدر آلانِ و از کودکی ش و شب حادثه مختصر میگه. درقسمتی از کتاب اومده: به تو گفتم:《دستم را بگیر. هیچ اتفاق شومی رخ نخواهد داد.》اما این ها واژگانی تهی بیش نبودند.فریبی پدرانه. پدرت را می کشد... ایمان تو به او... چقدرصریح چنگ میزنه قلب آدمو.. ●امید که این روزای ایران خانوم ما هم به خیر بگذره..●🤍🌱
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.