یادداشت ابوالفضل شربتی

مشرکی در خانواده پیامبر: داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب (دختر پیامبر)
        مناقشه‌ای پیرامون داستان‌های تاریخی مطرح است که نسبت آن را با خیال بررسی می‌کند. به این صورت که اگر درصدد باشیم از واقعه‌ای تاریخی روایتی ادبی و هنری به دست دهیم تا کجا باید پیش رفت. داستانْ آفرینشی با مبنای خیال است، بخشی از خیال با واقع مطابق نیست، در صورتی که ادعاء تاریخ اینست که حکایتی از واقع در گذشته به ما می‌دهد. گویی روی کاغذ این دو با هم متفاوت بلکه دو گوهر از هم جدایند. اگر کمی در «خیال» دقیق شویم دو کاربرد از آن در داستان می‌فهمیم، گاهی خیال در شیوهٔ روایت است، گاهی خیال، علاوه‌بر شیوهٔ روایت، در اصل داستان است. (در نظر آورید روایت‌های سینمایی‌ای که ادعایشان «بر اساس داستان واقعی» است اما ممکن است تنها درصد کمی مشابهت کامل داشته باشد). اما گاهی چنین نیست. بعضی وقایعِ تاریخی کششِ درام را دارند و تاریخ صرف نیستند، بلکه خودشان داستانند. «مشرکی در خانواده پیامبر» از این دسته است.

پیش از این کتاب‌هایی داستانی بوده‌اند که تِم تاریخی-مذهبی داشته‌اند، اما مشرکی در خانواده پیامبر اتفاق فرخندهٔ متفاوتی بود. سوژهٔ کتاب بسیار دلبربا، شکننده و مسأله برانگیز است؛ اینکه دختر پیامبرِ خدا همسرِ یک نامومن یا مشرک باشد. مسأله وقتی تامل‌برانگیز می‌شود که وقتی اسلام می‌آید همسرْ مسلمان می‌شود و شوهرْ مشرک باقی می‌ماند، درحالی‌که علاقه‌شان همچنان باقی است، چیزی از مهرشان به همدیگر کم نمی‌شود. با ظهور اسلام اما یک دشواره پدید می‌آید، یک مسلمان و یک مشرک دل در گرو همدیگر دارند. داستان را لو نمی‌دهم ولی همینقدر بدانید که این داستان میناگری‌های بسیاری دارد، داستان که نه، خود تاریخ چنان زیبایی‌هایی دارد. گویی دو جهان با همدیگر  برخورد کرده‌اند.

کتاب را البته کسی ننوشته است که داستان‌نویس یا آشنا با انواع روایت یا روایت‌نویس باشد. محدثیِ جامعه‌شناس نگاشته و بیژن عبدالکریمی فیلسوف هم گذرا نظری انداخته به‌ش. اگر داستان پیرنگی دارد چیزی است که از خود رخ‌دادِ تاریخی گرفته است، وگرنه از نظر استانداردهای داستان‌نویسی البته که کم دارد. اگر چندین داستان خوانده باشید وقتی «مشرکی در..» را می‌خوانید شاید نوع جمله‌نویسی هم چندان برایتان گیرا نباشد، می‌فهمید که یک متبحر ادبی ننوشته است. با تمام این توصیفات این کتاب حتماً ارزش یک‌بار خواندن را دارد، خصوصاً وقتی که سوژه را لحظه‌ای پیش خود مرور کنیم.
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.