یادداشت Arash

        سرخ، سیاه ، زرد و سبز تصمیم میگیرند برای مقابله با دشمن  مترسکی بسازن که ....

نمایشنامه در  دو مجلس(بخش)نوشته شده است که هر کدوم تصویری  از زندگی را نشان میدهد‌
چقدر این نمایشنامه حرف برای گفتن داشت. از چیزهای صبحت میکنه برامون در دنیا آشناس.  آقای  بیضایی  چه جوری  اینها به فکرت میرسه .

در ادامه شاید کمی اسپویل بشی :)

چهار رنگی که هر کدوم نماد یه تفکر ان. مترسکی میسازن که بهشون خدمت کنه ولی  بهشون حکومت میکنن. 
از یه نظر میشه گفت که :

_زرد نماد دانایی که  دوست داره دیگران همراهیش کنن. دوست داره نقش رهبر را بازی کنه

_سرخ نماد ثروتمندی هست  که در ظاهر با دیگران همراهه ولی در لحظه آخر پا پس می کشه. 

_سبز نماد عالم دینی هست که همه چیز به دست مشیت الهی می سپاره و با نظر جمع موافق و همیشه نظرات دیگران تایید می کنه

_سیاه نماد کسیه که با اعتماد به سه نفر بالا قربانی میشه چه در مجلس اول  چه در مجلس دوم. کسی که فکرکردن به دیگران واگذار میکنه و‌ خودشو تسلیم دیگران می کنه.

دلم برای سیاه میسازه قربانی  ترس دیگران شد:((
خودمان به کسی قدرت میدیم یا  او را دیکتاتور میکنیم 
چرا باید ظلم را تحمل کنیم یا به چیزهای که بهمون تحمیل شده قناعت کنیم؟  آیا نباید برا زندگی خوش بجنگیم؟
 پایانی بسیار تامل بر انگیز داره
  اگه برای زندگی مبارزه می کنیم چرا باید به پشت سرمون نگاه کنیم؟
 توی مبارزه نباید از چیزی بگذریم؟
چرا باید به خودمان شک  کنیم یا از عواقب کاری که هنوز نکردم بترسیم؟
خیلی میخوام در موردش بنویسم ولی  نمیدونم چطور بنویسم