یادداشت سعیده بهادری یکتا

        "چیزی را که رفتنی است باید رهایش کنی برود. اگر بماند، می گندد"
-از متن کتاب-

بازدم، داستان رفتن آدم هاست. این داستان از شب سالگرد خودکشی بهار شروع شده، در گذشته ی دور و بچگی ها سیر میکند و به غروب فردای شروع داستان ختم می شود.
این کتاب، روایت پر احساس ماجرایی ست که این روزها برای هیچکداممان غریب نمی نماید. رفتن آدم ها از کشور. آدمهای سردرگم. آدم های غمگین که چاره ای جز رفتن نمی دانند. آدم هایی که احساساتشان را سالها سرکوب کرده اند و یک عمر در یک توهم که مدام صیقل خورده و شفاف و واقعی تر شده زندگی کرده اند و ناگهان با انفجاری، حقیقت توی صورتشان می خورد. حالا دیگر رفتن هم راه فرار نیست. آدم از خودش به کجا بگریزد؟
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.