یادداشت ♤ملکه سرزمین شطرنج ♤
1404/6/21 - 15:42
خب راستش من همین حالا از سفر برگشتم 🙃 سفر به دنیای خاکستری و پر مشقت امپراتوری مارشال ها ... و بالاخره من این کتاب رو تموم کردم . اولای کتاب زیاد جذبم نکرد اما یهو اینقدر داستان جذاب شد که به سختی متوجه شدم من عضوی از این سرزمین نیستم 🥲 به همراه الایس و هلین در مسابقات اضطراب داشتم به همراه لایا در برابر مجازات ها درد کشیدم دوستانی رو از دست دادم ( لیندر ، تریستاس ، دمیتریوس و ... ) و دوستان جدیدی پیدا کردم ( ایزی ، تلومن ، کینان و ... ) شاید عجیب باشه اما انگار فرمانده در واقع آدم خیلی بدی هم نبود و البته مارکوس و زک ، نمیتونم واسه مرگ زک ناراحت نباشم انگار یه حسی بهم میگه مارکوس هم میتونه آدم خوبی باشه و برخلاف گفته های داستان حس خوبی به برادر لایا ندارم ، انگار آدم ضعیفیه و فقط سعی داره خودش رو قدرتمند نشون بده خب اینم بگم که از مازن متنفر شدم 🙂 این کتاب واقعا به یاد موندیه و ارزش خوندن ( چند بار خوندن ) رو داره 🤍
(0/1000)
نظرات
1404/7/3 - 14:23
من واقعا فکر نمیکردم برا مرگ زک ناراحت بشم چون تا وسطای کتاب ازش متنفر بودم ولی خیلی ناراحت شدم هم به خاطر مرگ زک و هم به خاطر این که مارکوس مجبور شد بکشش
1
0
1404/7/3 - 15:03
بله درسته ، وقتی نویسنده اشاره کرد که زک سعی میکرد از خرابکاری های مارکوس جلو گیری کنه انگار بیشترم ناراحتم کرد
0
1404/7/3 - 14:26
من برا مرگ لیندر و تریستاس و دمیتریوس و بقیه واقعا ناراحت نشدم چون نویسنده خیلی به اونا اشاره نکرده بود و منم نتونستم بشناسمشون و براشون ناراحت بشم یا حتی گريه کنم
1
0
1404/7/3 - 15:08
ولی من واقعا خیلی ناراحت شدم ، با اینکه زیاد در موردشون نگفته بود اما زود باهاشون انس گرفتم
0
1404/7/3 - 16:01
بعد طبیعی عه که همه از مازن متنفر بشن خودم تا آخراش فک نمیکردم مازن آدام بدی باشه ولی خب مثل اینکه هممون اشتباه می کردیم اما دارین واقعا نظری دربارش ندارم اما ازش بدم هم نمیاد
4
0
1404/7/3 - 16:08
خواهش میکنم ولی میگم ناراحت نشدی ؟ آخه چیزه یعنی نظراتمون یکم با هم فرق داشت @introvert
1
♤ملکه سرزمین شطرنج ♤
1404/6/31 - 17:36
0