یادداشت dream.m

dream.m

dream.m

2 روز پیش

        "فرزندان تلماسه" سومین کتاب از مجموعه حماسی تلماسه، داستان پل آتریدیز (مهدیر نجات بخش) را دنبال می کند؛ رهبر سیاسی_مذهبی که در دو کتاب "تلماسه" و "مسیحای تلماسه " با چگونگی ظهور و قدرت گرفتن او در سیاره آراکیس (سرزمین تلماسه) آشنا شدیم. [توی ریویوی صوتی از اول همرو تعریف میکنم
شخصیت های کلیدی کتاب سوم، غنیمه و لیتو دوم، فرزندان خارق العاده پل مؤدِب (به معنی پیشگو و آموزگار) و چانی حره مرد می باشند، کودکانی که دارای ویژگی های خاصی هستند که آن ها را از تمام افراد جهان متمایز می کند. 
خصوصیت خاص این دو کودک این است که آنها حتی از داخل رحم مادرشان نیز هوشیار بودند و پس از تولد خاطرات هزاران نفر از نسل گذشته خود از جمله مادرشان چانی، پدرشان پل، پدربزرگ شان دوک لیتو و مادربزرگ خود جسیکا را با خود دارند. راز این هوشیاری در ترکیبی از دستکاری های ژنتیکی در طول هزاران سال برنامه های اصلاح نژاد بنه جسریتی (اتحادیه خواهران)،  و همچنین مصرف دوز بالای ملانژ (ادویه ملغما) توسط مادرشان در دوران بارداری می باشد. ملغما یا ملانژ ماده اعتیادآوری است که در صورت استفاده از دوز بالا و خطرناکش می تواند راز پیش آگاهی و اسرار حرکت در زمان و طی الارض را برای مصرف کننده اش افشا کند (البته در صورتی که او بتواند از عوارض مصرف ملغما جان سالم به در ببرد). 
این دو کودک وارثان امپراتوری ای هستند که پدرشان پل آتریدیز از خود به جای گذاشت، اما هم اکنون از سرنوشت خود او اطلاعی در دست نیست. زیرا پس از اینکه او در یک سوءقصد بینایی خود را از دست داد و طبق سنت حره مردان به بیابان رفت، کسی نمی‌داند که مرده است یا زنده.
غنیمه و لیتو برای تصاحب تاج و تخت موروثی خود با موانعی روبرو هستند. مهمترین مانع عمه آنها عالیه یا آلیا (زهدان مقدس)، نایب السلطنه امپراتوری است که پس از ناپدید شدن پل مؤدب، به علت نوزاد بودن وارثان، جانشین موقت او شد اما اکنون نمی خواهد جایگاه خود را رها کند. (عالیه همچون فرزندان پل دچار پیشاگاهی مادرزادی است).
دومین مانع سن و سال ظاهری غنیمه و لیتو است. این دو با وجود اینکه از نظر ظاهری و سن تقویمی فقط ۹ سال دارند، اما وارث آگاهی هزاران سال زندگی و تجربه نسل های گذشته خود هستند، میراثی که خرد و دانشی بسیار فراتر از هر انسانی در جهان به آنها بخشیده است. این دو وارث کودک_کهنسال باید با این طرز فکر اهالی آراکیس و اتحادیه فضایی که آنها را کودک می پندارند مبارزه کرده و خود را اثبات کنند تا مردم نیز آنها را بعنوان رهبر بپذیرند. 
مانع مهم دیگر، توطئه خانوادان کورینو برای سرنگونی عالیه و تصاحب سلطنت آراکیس است؛ نقشه ای که در طول زمان و با نفوذ جاسوسان در حلقه یاران وفادار او صورت می‌گیرد. این خاندان در کنار آتریدیز ها و هارکانون ها، یکی از سه خاندان قدرتمند کهکشان، خاندان صاحب مقام امپراتوری و مدعی سرزمین تلماسه بودند که می خواستند تجارت ملغما را در دست بگیرند اما توسط پل آتریدیز زمانی که آراکیس را تصاحب کرد آواره شدند. 
در همین زمان و در حالی که مبارزه بر سر امپراتوری آراکیس جدی شده، چیز جدیدی سیاره را تهدید می کند: نابودی و مرگ تدریجی کرم های ادویه. این کرم های شنی غول‌پیکر تنها منبع تولید ملغما یا ملانژ در کل کهکشان هستند و تنها بر روی آراکیس امکان حیات دارند ( ملغما ادویه ای که بعلت خاصیت پیش آگاهی دهنده، در ترابری و ناوبری بین سیارات توسط خلبان استفاده می شود و در صورت نبود آن، تمام سفینه های فضانوردی از کار افتاده و ارتباط بین سیارات مختل خواهد شد. {توضیح اهمیت ملغما خودش یک کتاب حرف داره بخدا}) دشمن اصلی کرم های شنی، آب است؛ ماده حیاتی که پیش از آغاز سلطنت دوک لیتو گنجینه ای کمیاب در سطح آراکیس محسوب می‌شد اما اکنون پس از گذشت سالها و با همکاری دانشمندان و خاندان آتریدیز، تقریباً همه جای سیاره در دسترس است. اما متاسفانه آب تنها چیزی است که باعث مسمومیت و مرگ کرم های ادویه می شود، به همین علت این کرم ها از محل هایی که آب در آن یافت میشود فاصله گرفته و تعداد شان روز به روز کمتر شده است. این مسله باعث کاهش تولید ملغما و تهدیدی جدی برای اهمیت آراکیس شده است. 
در همین بحبوحه، واعظی از صحرا برخاسته و شروع می‌کند به افشاگری شرارت های عالیه و دیگر کاهنان مذهب کفرآمیز او؛ پس از بازگشت جسیکا به آراکیس، او میفهمد که دخترش تبدیل به رجس (تسخیر) شده است. آلیا سعی می کند مادر و برادرزاده هایش را به قتل برساند. این توطئه جسیکا و لیتو دوم را مجبور به فرار می کند. در حالیکه همه تصور می‌کنند لیتو دوم در صحرا کشته شده، او فرصتی پیدا میکند تا واعظ را بیابد زیرا تصور می‌کند او پدرش است. لیتو با واعظ به مقر سلطنت برمی گردد تا آنچه را که حق اوست پس بگیرد...
کتاب فرزندان تلماسه در حالی به پایان خود نزدیک می‌شود که لیتو دوم به سلطنت سیاره اراکیس رسیده اما انسانیت خود را از دست داده و از شمایل و ویژگی های ابرانسانی خود که از اتحاد با ماسه ماهی های صحرا بدست آورده رنج می برد. با این حال او مشتاقانه سلطنتی ۴۰۰۰ ساله به نام "مسیر طلایی" را بنیان می نهد که در سایه آن برای بشریت کرامت و صلح را باز خواهد گرداند. به منظور تحکیم پایه های سلطنت ، طبق سنت بنه جسریت، خواهر و برادر با هم ازدواج می کنند، اما از آنجایی که لیتو بخاطر تغییر شکل بدنش عقیم شده است، برای بقای نسل، فارادین (امپراتور جدید و جوان خاندان کورینو در سیاره سالوسا) ژن خود را در اختیار خاندان آتریدیز قرار خواهد داد. غنیمه می گوید که یکی از دوقلوها باید عذاب را بپذیرد و لیتو همیشه قوی تر بوده است...
.........
بررسی و تحلیل:
رمان کودکان تلماسه خط داستانی بسیار قدرتمند، پر پیچ و تاب و هیجان انگیزی را دنبال می کند که پیش از این در دو کتاب قبلی فرانک هربرت، یعنی تلماسه و مسیحای تلماسه نیز با آن برخورد شده بود. این ویژگی سبک هربرت است که با تلفیق استعداد داستان گویی و انواع اطلاعات پژوهشی در زمینه های سیاسی، مذهبی، بوم شناسی و فرهنگی، هنرنمایی کرده تا اثری خلاقانه و چندلایه خلق کند. این پیچیدگی و چند لایه بودن در عین جذابیت، دشواری هایی را نیز در خواندن پیش می آورد که اساسا خاصیت رمان هایی ازین دست است.

هربرت موضوعات کلیدی متعددی را در این رمان مطرح می کند که هرکدام به نوعی اهمیت ویژه ای دارند و قابل تعمیم به عصر حاضر هستند. او  در این کتاب ارتباط بین سیاست، خانواده، و سنت را در جهانی واکاوی می کند که نیاز به یک کالای گرانبهای حیاتی (ملانژ) روابط درونی آن را هدایت می کند. 
یکی از موضوعات مطرح شده در رمان، سیاست است. این داستان حول محور مبارزات سیاسی خونبار برای تصاحب تاج و تخت می گردد. پس از اینکه پل مودب به صحرا رفت، جنگ بزرگی بر سر انتخاب فرمانروای بعدی جهان سرگرفت. دامنه این جنگ نه تنها به آراکیس، بلکه به سیارات دیگر نیز کشیده شد و توطئه های بسیاری را رقم زد که در نهایت به شهادت پل مودب، خودکشی عالیه، و مرگ بسیاری انسان بیگناه منجر شد. هربرت نشان می دهد که ابزارهای سیاسی اگر در دستان نادرست قرار بگیرند، چطور می توانند به طور مهلکی صلح و امنیت را نابود کنند.

موضوع بعدی دین و تعصبات مذهبی است. در این رمان می بینیم که مذهب چه اهمیتی در سلطنت پل مودب و عالیه دارد، آن ها به نام دین خود جنگ های گسترده ای در کهکشان به راه انداختتند و سرزمین های زیادی را نابود کردند. همچنین بانو جسیکا، مادر پل، عمیقاً تحت تأثیر مذهب بنه جسریت است و به دنبال پیاده کردن اهداف آن ها دست به هرکاری می زند. هربرت به خوبی نشان میدهد که نفوذ مذهبی چه سلاح خطرناکی است، بخصوص اگر این نفوذ با قدرت سیاسی توأم باشد چقدر می تواند فاجعه آمیز باشد.

محیط زیست و تغییرات اقلیمی موضوع کلیدی دیگر در سری تلماسه است. علاقه به اکولوژی زیر ژانر اکوفیکشن را در داستان علمی تخیلی ایجاد کرد که آثار بسیاری مهمی از دل آن به جهان عرضه شدند. (از جمله رمان های این زیر ژانر می توان به جاده از کورمک مک کارتی، سه جرم کیهانی از سیکسین لیو، و حکایت های مریخ از ری بردبری اشاره کرد.)
در فرزندان تلماسه، اکولوژی امری پیچیده و حیاتی است. آراکیس شروع به دگرگونی کرده و از سیاره بیابانی تبدیل به یک سیاره سبز با آب های سطحی و زیرزمینی فراوان شده است. اقلیم جدید آراکیس مانند شمشیر دولبه تأثیری متضاد بر زندگی ساکنان سیاره گذاشته و مشکلاتی را ایجاد کرده زیرا باوجود بهبود زندگی حره مردان و دیگر اهالی، باعث مرگ کرم های شنی شده است. کرم‌ های شنی ارگانیسم‌ های مهمی هستند زیرا وجود آن‌ ها تسلط بشر بر پهنه وسیعی از فضا را تضمین می‌کند.  لیتو دوم متوجه این موضوع شد او می‌دانست که در نتیجه تغییرات اقلیمی با دخالت مستقیم بشر،اگر محیط زیست آراکیس متحول شود، کرم‌های شنی منقرض خواهند شد و این نه تنها سرنوشت این سیاره بلکه تمام جهان را به مخاطره خواهد انداخت. هربرت در تلماسه درباره آینده زمین و دخالت های غیرمسولانه در تغییر محیط زیست اخطار می دهد و حساسیت زایی می کند.

....
خوشحالم که چالش ۲۰۲۳ گودریدزم رو با کتابی به این مهمی و سختی به پایان میرسونم. حقیقتا خوندن این کتاب و ریویوو جمع کردن براش پدرمو درآورد. اما شاید بخوایید بدونید سختی کار کجاست. 
سختی خوندن این رمان، نفهمیدن زبانشه. فرانک هربرت به دشوار نویسی و نثر پیچیده شهرت داره ولی من یادم نمیاد به اندازه این جلد، با هیچکدوم از کتاب های قبلش مشکل داشته باشم. یجوری نمی‌فهمیدم زبان کتاب رو که انگار یک شعر به زبان اسکیمویی رو میخوندم که یک نفر به ژاپنی ترجمه کرده و با حروف فارسی نوشته.
نثر بسیار نامفهوم، جمله های درهم، زبانی که حتی نمیتونم هیچ جمله کاملی رو توش دنبال کنم و پیچیدگی کاملا بی ربط ، این ها دلایلی هستن که باعث شدن من حداقل تا نصف کتاب هیچ چیز نفهمم و واقعا زجر بکشم؛ ببینید حوصلم سر نرفت بلکه واقعا عرق ریختم و جون دادم . و دقیقا اینها جاهایی بودن که هربرت سعی داشت دیالوگ های فلسفی عجیبش رو توی دهن کاراکترهاش بذاره. بعد از اونکه داستان وارد ماجرا شد و از دیالوگ گویی پشت هم دست کشید، تازه تونستم نفس راحتی بکشم. این نامفهوم بودن زبان، حتی توی اپیگراف های ابتدای هر فصل هم به طور شدیدتر دیده میشد. خدایا چه عذابی بود! من قسمت زیادی از این دشواری زبان رو به حساب ترجمه گذاشتم چون مترجم این جلد با دو جلد قبلی فرق داشت و خب خودمو آدم کم هوشی هم نمیدونم چون متن های دشوار و پیچیده زیادی رو تاحالا با موفقیت خوندم و با کسایی که بلد نبودن مثل آدم حرف بزنن هم زیاد برخورد داشتم.

یک نکته رو هم دوست دارم اینجا بگم، بنظر من این جلد با ماجراها و اتفاقات و پایان‌ بندی عالی ای که داشت، میتونه پایان شایسته ای برای سه گانه تلماسه باشه. البته خب تا وقتی جلد بعدی یعنی خدا امپراطور رو نخونم نمیتونم کاملا مطمعن باشم ولی تا همینجا هم فکر میکنم این سه جلد به شکل عالی چگونگی شکل‌گیری اپراتوری آتریدیز ها رو تعریف کرده و بعد از این نمیدونم چی میشه به این شکوه داستانی اضافه کرد. 
بنظر من هربرت نابغه و بسیار خلاقه، درسته کلی غر زدم و از زبان کتاب شکایت کردم، اما طرح داستانی، موضوعات لایه به لایه و اساسی و منطق پشت داستان، از اون مهمتر اسطوره شناسی و نمادپردازی بی نظیرش ویژگی های تکرار نشدی و خاص این مجموعه رمان هستش که استانداردهای علمی تخیلی رو برای خواننده اش بالا میبره.
از ترجمه شکایت کردم، اما اگر بخوام منصفانه نظر بدم باید از پی‌نوشت ها و پاورقی های مترجم تشکر کنم که زحمت گوگل کردن رو کامل از دوشم برداشت.

دیگه نمیدونم چی باید اضافه کنم به این ریویوو. فکر می‌کنم هرچی لازمه گفتم. 
فایل غیر مشروع دوتا کتاب اول مجموعه و ریویوو صوتی هم موجوده
مرسی تا اینجا اومدید و خوندید ❤️
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.