یادداشت salar yekta

salar yekta

salar yekta

1403/12/15

        (دلیل این فاصله‌ی چند روزه بین پایان و نوشتن این چند خط صرفا فاصله گرفتن از خشمی بود که نسبت به ترجمه‌ی "چشمه" داشتم و سعی کردم با کمی کظم غیظ، تا حد امکان ادب رو حفظ کنم.)
***
حرف خاصی نیست. فقط کمی تخلیه‌ی غصه‌ست. کلا خوندن آخرین کتاب نویسنده‌ها غم‌انگیزه. حالا تو این مورد که خود آقای نویسنده هم از یه جایی به بعد فهمیده در حال نوشتن آخرین کتابشه. و همین نکته‌ست که باعث می‌شه وقتی با خطوطی مواجه می‌شی که دارن می‌گن "حضور بانوی مرگ رو اطرافش حس می‌کنه"، برای چند ثانیه ارتباطت نه فقط با کتاب، که با کل محیط اطرافت قطع می‌شه و به اون مردی فکر می‌کنی که احتمالا سرطان خون به یه‌ورش هم نبوده و یه نیمه شبی، با سری دوّار، سیگار دود می‌کرده و این جمله رو می‌نوشته.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.