یادداشت سعید بیگی

ترس و لرز
        کتاب شامل 6 داستان کوتاه است که در 198 صفحه و در انتشارات نگاه منتشر شده است.

ساعدی در این کتاب به وضعیت نابسامان روستاهای جنوب در آن دوران اشاره می‌کند و فقر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را فریاد می‌زند که در بین روستائیان شایع است و خرافات تا عمق جان‌های شان رسوخ و نفوذ کرده است.

مردمی که خیلی ساده و نادان تصویر شده‌اند، تا جایی که به سادگی با پیشنهاد سادۀ یک فرد نادان یا حتی غریبه جان و مال خود را در معرض خطر و نابودی قرار می‌دهند.

آنها ترسو هستند و همیشه منتظرند یک نفر دیگر پا پیش بگذارد و برایشان کاری انجام دهد و به دنبال یک قهرمان و روشنفکر هستند. 

زکریا که ناخدای لنج خریداری شدۀ اهالی روستا است؛ در واقع روشنفکر و دلسوز مردم است و بارها با عقل، فهم، شجاعت و کمک‌هایش جان بسیاری از اهالی را نجات داده است و مورد اعتماد اهالی است؛ درست شبیه نقش مشدی اسلام در «عزاداران بَیَل» که البته خیلی کمرنگ‌تر از آن است.

این کتاب در واقع نمونۀ جنوبی «عزاداران بَیَل» است که تمام آن سادگی و بِلاهَت و دیگر مشکلات مردم روستاهای آذربایجان را در آن دوران، در بین مردم جنوب هم شاهدیم و ساعدی به خوبی آنها را به تصویر کشیده است. 

نثر و زبان نوشته روان و خوشخوان است و برخی تعبیرات زیبا و ابتکاری را به کار برده که لذت خواندن را چندین برابر می‌کند.

اما یک ایراد مهم و البته قابل چشم پوشی در برابر عظمت کار او در این کتاب؛ استفاده از واژگان و عبارات و اصطلاحات محلی جنوب است که بسیاری از خوانندگان، نه از معنا و مفهوم و نه از ویژگی‌های آن باخبر نیستند و چه بسا بخش‌هایی از داستان، به طور دقیق قابل فهم نیست و بهتر بود که این بخش‌ها را در پاورقی همان صفحه توضیح می‌دادند.

سبک نوشتن ساعدی در این کتاب هم، همان سهل و ممتنعی است که پیش از این در دیگر یادداشت‌های خود بر آثارش ذکر کردیم.
      
45

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.