یادداشت 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪

به نام او.
        به نام او...)

ناتوان؛  اولین جلد از سه گانهٔ لورن رابرتس🔮

(جایی که عشق از هر چیز قدرتمندتر است...♡)

اول از همه یکم راجع به سرزمین ایلیا حرف بزنیم؟ 

خب اینجا جاییه که بی عدالتی به حداکثر خودش رسیده...(البته فقط برای افراد محدودی!)
اینجا اونایی که دارای قدرت خاصی نیستند و معولی ان کشته می شن...
چرا؟!
چون پادشاه معتقده وجود افراد معمولی برگزیده ها رو ضعیف میکنه و میخواد سرزمینی قدرتمند داشته باشه و برای این کار هرررر کاری میکنه.


یکم راجع به کاراکترا حرف بزنیم؟

🟣 کای؟
خب اون...وااااای خدای منننن🤭🔥
به طرز باور نکردنی ای از همون اول جای مخصوص خودش رو تو قلب تون پیدا میکنههه.
اون شاهزاده که مجریِ قانون هم هست و وظیفه اش آدم کشتنه، تمام زندگیش مجبور بوده احساساتش رو پشت نقاب های متعددی پنهان کنه...
ولی خودِ واقعیش رو، کای آزری که پشت نقاب ها قایم شده رو فقط به یک نفر نشون میده: ناجیِ نقره ای؛ پیدن گری.
کای پسریه که پدرش یعنی همون پادشاه مغرور و عوضی ازش یک هیولا ساخته...هیولایی که بتونه مجریِ قانون برادرش کیت باشه(در واقع آدم کشش باشه:) )


🟣پیدن؟
خدای من!! اون نمونهٔ بارز یه دختر مقاوم، مستقل و همه چیز تمومههه(معلومه عاشقش شدم🤭)
پیدن، دختری معمولی که چندسال پیش جلوی چشم هاش، پادشاه پدرش رو به قتل میرسونه...
و از همون موقع مجبور شده برای زنده موندن نقش بازی کنه...
اون از پدرش یادگرفته که نقش یک غیب گو رو بازی کنه (غیب گو کوچولویِ کااای🔥✨️) 
اون دختریه که دزدی میکنه تا بتونه زنده بمونه...
و همراه تنها کسی که تو دنیا داره یعنی دوستش آدنا، تلاش میکنه که تو این دنیای بی عدالت، زنده بمونه...
اون جسور، باهوش، پر دل و جرئت و از همه مهم تر زیبااااست👀
و همه اینا باعث میشه پای اون به آزمون پاک سازی باز بشه... یعنی جایی که زنده موندن به همین آسونی ها هم نیست؛ مخصوصا که آزمون امسال یه تفاوت بزرگ با آزمون پاک سازی سال قبل داره...مجریِ قانون؛کای آزر هم تو این آزمون حضوور داره.

یه خلاصه راجع به این جلد بگم؟؟

🟪  کای مأموریت میگیره که یکی رو بکشه و به همین بهونه پای اون به کوچهٔ غنائم باز می شه یعنی همون جایی که پیدن دزدی میکنه؛ و طعمهٔ جدید اون کای آزر میشه...غافل از اینکه اون شاهزاده و از همه مهم تر مجریِ قانون است...
ولی قدرت مجریِ قانون به کار گرفتن از قدرت باقی برگزیده هاست و برای همین وقتی کسی که قدرتش سرکوب کردن قدرت باقی برگزیده هاست پیداش میشه نمیتونه کاری بکنه و مقلوب اون میشه...
و همون موقع ست که پیدن خودی نشون میده و شاهزاده رو نجات میده و البته همین باعث میشه به عنوان یکی از شرکت کننده های آزمون پاک سازی انتخاب بشه و پای اون به قصر باز میشه🤌
یعنی جایی که قاتل پدرش و از همه مهم تر، کای آزررر هستت!!


ولی یک نکته ای هست که به شدت فکر میکنم باید بگم.
این کتاب ترکیبی از همهٔ فانتزی های دیگه ست‌:
اخگری در خاکستر، خردم کن و...کتاب هایی از این قبیل.
ولی نویسنده به خوبی تونسته کاری کنه که جذب کننده باشه این کتاب...

نمرهٔ من؟
4 از ۵...و دلیلش همون احساس دژاوویی هست که با خوندش بهم دست میداد...


پ ن: این نویسنده متخصص پایان هاییه که قلبت رو میشکنهه💔
چه تو این جلد چه تو جلد بعد اینو بهم ثابت کرددد 

بماند به یادگار از آخرین روز بهار ۱۴۰۴...
نهمین روز از جنگ تحمیلی ایران با اسرائیل💔
      
208

37

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.