یادداشت نرگس عمویی

        در برابر زمانی که خوانشش طول‌کشید، خوش‌حالیم عمدتاً تعلّق می‌گیره به بالاخره تمام‌شدنش تا مطالبی که خواندم.:)) چون کتابی نبود که دستت بگیری و یک نفس بخوانی و گذر زمان را احساس نکنی و از این داستان‌ها.
فصل‌هاییش خیلی ملموس‌بوند؛ به اون حالتی که این ری‌اکشن رو ازت می‌گرفتن که: I know, right?
ولی خب درنهایتی حسّی که به عمده کتاب‌های پندآموزانه، مثبت‌اندیشی، آموزش زندگی بهینه‌داشتن و... می‌دارم، در انتهای این کتاب هم این‌طور بودم که "خب.‌..؟ حالا که چی؟"
ولی خب از بعضی جاهاش که با صفت منفی و یا نقطه‌ ضعفی در من مواجهم می‌کردم، جالبم می‌شد و حالا قسمت اصلی ماجرا می‌مونه و من!؛ به کارگیری یه سری تیپ‌ها در مواقع تصمیم‌گیری و.. . که حالا باشه، ایشالا. :)))
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.