یادداشت معصومه سعادت
1402/1/18
آبلوموف! آبلوموف عزیز با قلب طلایی و دل مهربون و سادهلوحیهای احمقانهش که آرزوهای زیادی داشت اما اراده نداشت. اولین باری بود که یک رمان روسی به این قطر رو میخوندم. اولش کمی به نظرم دوست نداشتنی بود چون کل فصل اول (حدود یک چهارم کتاب) فقط وصف یک روز از زندگی آبلوموفه! اما از فصل دوم کتاب سرعت پیدا میکنه و حتی راوی سوم شخص در بعضی فصلها آبلوموف رو رها میکنه و گوشههایی از گفت و گوهای اطرافیان اون رو برامون بازگو میکنه. دوستش داشتم و اندوهگین و کسل شدم از خوندنش، و این کسل شدنه مربوط میشه به سبک زندگی ایلیا ایلیچ آبلوموف.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.