یادداشت شخصی به نآم صآینآ 🫤
1403/9/8

نمیدونم خرس های مهربون رو دیدید یا نه. ولی این کتاب به شدت من رو یاد اون انداخت. انگار داشتم انیمیشنی مثل همون رو میدیدم. داستان درمورد دختری بود که پدرش رو از دست داده بود و طی یه ماجرایی خواهرش تصادف میکنه و همش بخاطر یه عروسکه که اون هم بشدت ازش متنفره . بنابراین وقتی اون عروسک رو میبینه اون رو توی انباری خونه ی عموش پرت میکنه ، به همراه چندتا وسیله ی دیگه و اون و پسر عموش وارد یه ماجرا عجیب میشن . وارد کتاب داستان مورد علاقه ی خواهرش سرزمین رنگ و آهنگ میشه اول داستان که اونجور درمورد خوگوش قومزه حرف میزد فکر میکردم واقعا قراره مرموز بشه ولی اصلا اینطور نشد. داستان به طرز مسخره ای من رو درگیر خودش کرد، شاید علتش این بود چون یاد دوران کودکیم افتادم. البته من هنوز یه پام اونور گیره! این کتاب رو از دوستم امانت گرفتم و بکی از علت هایی که اون رو خوندم اشتیاق و نظر اون درمورد این کتاب بود. اگه موردی بود حتما اضافه میکنم .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.