یادداشت نعیمک

نعیمک

نعیمک

4 روز پیش

عروسک خانه: نمایشنامه در سه پرده
        در یک سال اخیر (1402) بسیار از «عروسک‌خانه» شنیده بوده و بیشتر به دلیل مسائل زنان بود و این جمله که «ایبسن آن موقع (یعنی خیلی قدیم‌ندیم) این مسئله را دیده!» حتی تا صفحات آخر با خودم فکر کردم چرا این نمایشنامه این قدر محبوب و مهم است؟ شخصیت‌هایی به روال آثار کلاسیک اتفاقی بهم برمی‌خورند و آشنا درمی‌آیند که البته ایراد نیست و همیشه در آثار کلاسیک این قبیل اتفاقات بوده. یکی از اطلاعات و مسائل را همه نمایشنامه‌نویس در نمایشنامه می‌گنجاند تا اتفاقات پیش برود تا می‌رسیم به ضربۀ نهایی. واقعاً چند صفحۀ آخر شبیه یک ضربه است. برای من کمی مصنوع بود و جمیع اتفاقات من را به نتیجۀ نهایی نمی‌رساند و انگار ناگهان ایبسن این چرخش را به وجود آورده اما باز هم بسیار کارا و نفس‌گیر است. یعنی بعد از تمام کردن چند صفحۀ آخر با خودت می‌گویی: «عجب!» و ناگهان پرت می‌شوی در دورواطرافت و آدم‌هایی که شبیه نورا هستند و این باورنکردنی است! انگار به قول معروف یک‌هو بند دلت پاره می‌شود و آن حرفی که سال‌ها توی گلویت بوده را می‌گویی و حالا وقتی نمایشنامه را مرور می‌کنی چیزهای بیشتری دریافت می‌کنی. به شخصه فکر می‌کنم با دانستن پایان داستان خواندن یا دیدن نمایش تلخ‌تر خواهد بود. 
من به شخصه ترجیح می‌دهم به دلایلی سمت نشر بیدگل نروم و ترجمه‌های دیگر نمایشنامه را هم نخواندم اما فکر می‌کنم ترجمۀ خوبی داشت و یک‌دستی و پیراستگی باعث می‌شد درگیر دوباره‌دوباره خوانی نشوی.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.