یادداشت parmis
1402/12/6
اولین کتابی که چون تموم شد گریم گرفت. واقعا ١0/١0 همه چیزش عالی بود، من خیلی ارتباط گرفتم باهاش چیزایی که میگفت، توصیف هایی که میشد همشون کپیه خودم بودن و درست تو زمانی خوندمش که به شدت نیازش داشتم به شنیدن حرفاش و داستانش اینکه میدیدم یکی دیگه هم دقیقا داره همین حس هارو تجربه میکنه، بینظیر بود. من موقع خوندن این کتاب، بینهایت بودم. بینهایت ترین حالت خودم بودم، با اهنگایی که چارلی دوست داشت بینهایت بودم، با احساساتش، با اینکه چقدر شبیه منه، چقدر همزادپنداری میکنم باهاش، چقدر چیزایی که تجربه میکنه رو تجربه میکنم، اینکه چقدر کتاب بیعیب ونقص بود، اینکه چقدر با هر سطری که میخوندم بیستر عاشقش میشدم،بینهایت بودم. وقتیکه آخرین جملات رو میخوندم، بینهایت بودم، با همه چیز کتاب، بینهایت بودم و عاشق این بینهایت بودن هستم. وقتی که با تموم کردنش گریم گرفت بینهایت بودم. وقتی که آروم اروم میخوندمش تا دیرتر تموم بشه ولی برعکس زمان برام بیمعنی میشد هم، بینهایت بودم. من با عشقی که چارلی داشت بینهایت بودم، با درک کردن ذره ذره از عشقش بینهایت بودم. من با چارلی بینهایت بودم. من با این کتاب بینهایت بودم. تونستم بعد از مدت ها بگم "بالاخره یه کتاب خوب" ولی این از خوب هم خوبتر بود، عالی بود، محشر بود، پرفکت به تمام معنا. من به معنای واقعی کلمه عاشق این کتاب شدم. و مطمئنم فقط یبار خوندنش اکتفا نخواهد کرد. خیلی خوشحالم که تو این دوره از زندگیم خوندمش و تواین وضعیت خوندمش. به دست مريزاد به نویسندش که انقدر زیبا و قشنگ همه چیز رو به تصویر کشیده بود. نمیخواستم تموم شه ولی دوروز بیشتر طول نکشید، ولی طول روز رو من فقط مشغول خوندن بودم، چطور باید بگم عالی بود؟ با خنده هاش خندیدیم با گریه هاش گریه کردم و با هما احساساتی که توش بکار رفته بود ارتباط برقرار کردم و زندگی کردم. من این کتابو زندگی کردم. پیشنهاد صددرصدی.. بخونیدش، پشیمون نمیشین. شاید برای همه جذاب نباشه روندش ولی من عاشقش شدم .
(0/1000)
TOHID
1404/4/3
0