یادداشت Sana
1403/9/2
فصل اول داستان عمیقا با واقعیت و عرف جامعه فاصله داشت نه تنها برای شخص من که فکر نمیکنم برای فردی در جای دیگه ای از جهان هم چندان منطقی باشه این برخوردها به علاوه که کمی حس ناخوشایند از سیاهی زندگی و فلاکت همه شخصیتهای درگیر در داستان به آدم منتقل می کنه فصل دوم داستان از یک عشق یکهویی و باز هم ساده انگارانه شروع می شه و به همون سادگی تموم می شه فقط با یک سری تصویرسازی ها داستان کش پیدا می کنه البته که تصویرسازی ها در کل کتاب بعضی وقت ها کاملا درست و به جا استفاده شدن اما به ویژه تو این فصل تصویرسازی ها زاید بودن و گاهی چندین باره تکرار میشدن فصل سوم هم علاوه بر موارد قبل یه ایراد اساسی که داشت این بود که زمان وقوع داستان اصلا مشخص نبود وقایع انگار داشت تو زمانی اتفاق می افتاد که شاید حداقل حوالی دهه هشتاد یا حتی هفتاده یعنی تصویرسازی داستان این رو منتقل می کنه اما فروش گلدونها از طریق اینستاگرام یعنی همین چند سال اخیر که فروش تو فضای مجازی رونق گرفته این لازمانی داستان آزاردهنده س واقعا به طوری کلی خیلی سطحی بودن و فکر نمیکنم نکته ای رو به خواننده منتقل کنن یا ذهن رو درگیر کنن
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.