یادداشت نگارین
1403/10/16

یک بازآفرینی جذاب، ملموس و دارای مفاهیم امروزی (مثل دوگانگی میان مهاجرت از وطنی که دیگر جای مناسبی برای زندگی نیست یا ماندن و تحمل کردن و از نو ساختن آن) از داستان های اساطیری ایرانی مثل داستان پادشاهی جمشید در شاهنامه که پس از آبادانی های بسیار برای سرزمین ش، دچار غرور و استبداد شد، ادعای خدایی کرد و پس از آن فره ایزدی از او دور شد و مردم از او رویگردان شدند و کشور رو به تباهی و نفرین پیش رفت و در این حین مردم به ضحاک پناه بردند و .... در قصه کتاب نیز، جمشید شخصیت خاکستری بسیار جالبی دارد و مردم، او را مسئول ویرانی کشور میدانند و او خیانت و ناسپاسی مردم را عامل نفرینی شدن سرزمین ش می داند و تا مدتی طولانی خطا ها و استبداد خود در برابر مخالفان را نمی پذیرد و در توهمات خود به عنوان یک شاه خدا گونه و بی بدیل غرق است. داستان دیگری که از آن در نگارش کتاب الهام گرفته شده است. افسانه پیدایش نوروز به دست جمشید در پی مبارزه او با اهریمن در دوزخ، به جهت نجات سرزمینش از نفرین اهریمنی بوده که حقیقتا بسیار کمتر از سایر قصه هایی که در مورد نوروز شنیده ایم( معروف ترین آنها قصه ننه سرما و عمو نوروز) مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده در این کتاب به نوعی این افسانه را احیا کرده و در عین حال روایت نویی از آن ارائه داده است. گفته شده این اولین بار است که افسانه پیدایش نوروز و آیین هایش، دست مایه نگارش یک رمان مفصل بر مبنای اساطیر ایرانی، قرار گرفته است نکته جالب دیگر این کتاب که در توضیحات پشت جلد هم به آن اشاره شده، هفت خوان داشتن مردم است که به گفته نویسنده برای اولین بار در ادبیات حماسی ست که مردم نیز در هفت خوان مشارکت میکنند یعنی همزمان با عبور جمشید از هفت خوان برای از بین بردن نفرین، مردم نیز باید از هفت خوان مختص به خود و مواجهه با تاریکی های درونی خود عبور کنند تا نفرین بیاثر گردد. این تغییر، به امروزی کردن داستان کتاب، کمک بسیاری کرده است چرا که در زندگی کنونی، نجات سرزمین تنها با فداکاری شاهانه و قهرمانانه میسر نیست و یک همکاری جمعی را میطلبد به عبارتی تک تک مردم قهرمان قصه هستند. اگر به کتابهای فانتزی، حماسی و اساطیری به ویژه اساطیر ایرانی علاقه دارید این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم. علاوه بر این فضاها، به جهت امروزی بودن برخی مفاهیم داستان، خواننده با شخصیت ها همذات پنداری کرده و نسبت به مسائل روز جامعه ما به فکر فرو میرود. فقط در نظر داشته باشید که فضای کتاب حداقل در جلد اول، تا حد زیادی تاریک و غم انگیز بوده و نویسنده غم سرزمین نفرین شده ای که تا دیروز در اوج آبادانی بود را به خوبی منتقل کرده است. کشوری که نه تنها با قحطی مواجه شده بلکه خورشید نیز ایستاده و گذر زمان را حس نمی کنند و شب و روز شان یکی ست و همزمان از آسمان خاکستر می بارد و زمین در در مدفنی از خاکستر ها و مارهایی خطرناک در میان آنها مدفون شده و راه را بر مردمان بسته است. اما قلم نویسنده آنقدر شیوا و بلیغ و کاراکتر پردازی ها آنقدر خوب و دلنشین است که تاریکی فضای کتاب را تا حد زیادی تعدیل کرده و خواننده را به ادامه دادن قصه مجاب میکند. اینکه بخواهی بدانی منشأ این نفرین چیست و کی و چگونه، جمشید و مردم بر آن پیروز شده و نوروز پدید میآید؛ ارزش تحمل کردن تیرگی روز های تلخ قصه را دارد. فقط ای کاش طراحی جلد بهتری برای چنین کتاب ارزشمندی صورت می گرفت. در زمانهای که کتاب های فانتزی ترند خارجی با بهترین ظاهر ممکن، ترجمه و چاپ میشوند. جای افسوس دارد که چنین کتاب فاخری که نوجوانان را با مفاهیم ملی خود آشنا می کند از طراحی زیباتری برای تشویق آنها به مطالعه برخوردار نیست و علاوه بر آن، هر سه جلد آن کمابیش یک طرح جلد داشته و کاش برای هر جلد طرح خاصی بر مبنای قصه کتاب در آن جلد، طراحی میشد. پ.ن: عکس، نقاشی لحظه نام گذاری نوروز در شاهنامه است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.