یادداشت سید محمدهادی جلالی
1403/4/17
3.3
2
در یک کلام باید بگویم این کتاب به شدت یک طرفه است. از خط نخست کتاب پیداست که نویسنده منتظر است هر چه زودتر به بخش اعدام محکومین برسد. نمیتوان در رابطه با جنایات هیتلر و زیر دستانش به خود تردیدی راه داد اما اینکه جبهه متفقین را عاری از هرگونه خطایی بدانیم خالی از انصاف است. آمریکا که مدتی بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بر صندلی قضاوت و عدالت نشسته است، یادآور همان جمله معروفی است که میگوید پیروز، تاریخ را مینویسد. بریتانیا و فرانسه هم که سالهای سال مردم جهان را با استعمار خود به نابودی کشاندند و خونشان را مکیدند هم نیاز به تعریف و اضافه گویی ندارد. شوروی هم که با وجود دیکتاتوری مثل استالین و جنایاتی که قبل از جنگ علیه مردم خودش مرتکب شد برای همیشه در تاریخ باقی خواهد ماند. هدفم از این یادداشت پاک کردن آلمان نازی از جنایاتش نیست. همه آنهایی که در کشتار فاجعهبار افراد بیگناه دست داشتند باید محاکمه شوند. اما چه کسی در این دادگاه میتواند ادعای بیگناهی کند و خود را لایق قضاوتی عادلانه بداند؟؟ و در آخر سخن احمد شاملو را در مقدمه کتاب مرگ کسب و کار من است به یاد میآورم : آیا فاتح یا مغلوب بودن در نفس جنایت تغییری میدهد؟ نویسنده با طرح این سوال بی پاسخ میخواهد بگوید متاسفانه بلی چون اشکال عمده کار این است که در قاموس سیاست همیشه حق با حریف پیروز است. پایان
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.