یادداشت مرضیه‌بانو

        "قصهٔ آشنا"  مجموعه داستان کوتاهی از احمد محمود است که توسط انتشارات نگاه اولین بار در سال ۱۳۷۰ انتشار یافته است. این مجموعه شامل ۶ داستان است: قصه آشنا، جستجو. عصای پیر، ستون شکسته،سایه، خرکُش.

نوشتن راجع به مجموع داستان سخت است اما دو نکته از نظر محتوایی توجهم را جلب کرد:

۱. بیشتر داستان‌ها در مورد آدم‌های عادی یا آدم‌های به حاشیه رانده شده یا آسیب دیده یا رنج کشیده بود. به عبارت دیگر، هیچکدام از داستانها در مورد شخصیت‌هایی از طبقات بالای جامعه، ثروتمندان، قدرتمندان، افراد سرشناس، آدم‌های موفق از نظر اجتماعی یا علمی،  روشنفکران، نویسندگان یا حتی مبارزان سیاسی جدی نبود. شخصیت‌های اصلی قصه ها مردم عادی بودند و شاید همین نکته آن را تبدیل به "قصه آشنا" کرده بود.

۲.درد مثل ضربانی پیوسته از داستانی به داستان دیگر منتقل می‌شد و انگار یک نفس حبس شده و یک آه بیرون نیامده از سینه انتهای هر داستان وجود داشت. این حسی است که بعد خواندن بیشتر داستانها همراه من بود. 

نمی‌دانم چقدر روی جنبه‌های فرمی آثار محمود کار شده است. به نظر من او سبک و سیاق خاص خودش را در نوشتن دارد. مثلا استفاده به اندازه از زبان محلی ، تمایز لحن شخصیت‌ها، فضاسازی و تصویرسازی خوب، ضرباهنگ مناسب با محتوای اثر.

واقعا حظی که از بعضی بخش‌های داستان بخاطر نکات فرمی بردم برای خودم هم جالب بود مثلا ترکیب عبارات نماز همزمان با دستگیری یک مبارز در داستان "سایه" یا شیوه روایت داستان "جستجو" و …

در مجموع به نظر من کتاب خوبی بود و امیدوارم از او بیشتر بخوانم.
      
60

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.