یادداشت بابک قائدنیا

🪟 داستان
        🪟 داستان جالبی داشت. بسیاری از منتقدان، این کتاب را، که در سال ١٨۴٩ نوشته شده است، نقطه عطف نویسندگی داستایفسکی می‌دانند. همانطور که اغلب دوستان و علاقمندان به ادبیات و تاریخ روسیه اطلاع دارند، داستایفسکی در دهه‌ی ۱۸۴۰ به گروهی به نام حلقه‌ی پتراشفسکی پیوست. این گروه از روشنفکران لیبرال و سوسیالیست‌ها تشکیل شده بود که گرد هم می‌آمدند و درباره‌ی اصلاحات سیاسی، آزادی بیان و لغو نظام رعیتی در روسیه گفتگو می‌گردند. در آن زمان، تزار نیکلای اول هرگونه فعالیت سیاسی مخالف حکومت را سرکوب می‌کرد. داستایفسکی در جلسات این گروه شرکت می‌کرد و حتی متنی از یک مقاله‌ی ممنوعه‌ بلینسکی، منتقد مشهور آن دوران، را قرائت کرد که در آن از کلیسای ارتدکس و نظام استبدادی روسیه انتقاد شده بود. این اقدام، بهانه‌ای شد برای دستگیری او و دیگر اعضای گروه. داستایفسکی به همراه سایر متهمان در سال ۱۸۴۹ دستگیر و به اعدام محکوم شد. در روز اجرای حکم، او را همراه با دیگران به میدان «سمنیوفسکی» بردند، چشمانشان را بستند و در برابر جوخه‌ آتش قرار دادند. در آخرین لحظه، دقیقاً پیش از شلیک، فرمانی از تزار نیکلای اول صادر شد که حکم اعدام را به چهار سال کار اجباری در سیبری کاهش داد. این «اعدام نمایشی» یک شکنجه‌ روانی بی‌رحمانه بود که تأثیر عمیقی بر داستایفسکی گذاشت و بعدها در آثارش بازتاب یافت. این رمان به دلیل دستگیری، محکومیت و تبعید او ناتمام ماند. داستایفسکی از سال ١٨۵٠ تا ١٨۵۴ را در اردوگاه کار اجباری در سیبری گذراند، جایی که مجبور به زندگی در شرایط سخت در کنار مجرمان خطرناک بود و در این دوران به مطالعه‌ی عمیق انجیل پرداخت و دیدگاهش نسبت به زندگی تغییر کرد. پس از آزادی، موظف بود چند سال را به عنوان سرباز در ارتش روسیه خدمت کند.این تجربه‌ها، در آثار بعدی او، به‌ویژه خاطرات خانه‌ اموات و جنایت و مکافات، تأثیر زیادی گذاشت. 
بسیاری از منتقدان معتقدند که «نازنین»، پیش‌درآمدی بر آثار مهم‌تر داستایفسکی مانند جنایت و مکافات و برادران کارامازوف است.
      
440

48

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.