یادداشت عطیه عیاردولابی
1403/1/18
داستان گل و نوروز منظومهای عاشقانهاس از خواجوی کرمانی در قرن هشتم. تو جستوجوهای اینترنتی اینطور توصیف شده: از جمله قصههای مهیج و پرماجرای ادبیات فارسی. همینطور هم بود. البته این که من خوندم تفاوت مهمی با نسخه جناب خواجو داشت. شهروز بیدآبادی سنتشکنی بزرگی کرده و این بار به جای اینکه شاهزادهای رو شوریدهسر پس شاهدختی زیبارو بفرسته، خود دختر رو ماجراجو و تعیینکننده سرنوشتش تعریف کرده. تو نسخه بیدآبادی، این دختر رومی به نام گل تصمیم میگیره بره دنیا رو بگرده و همه ماجراهایی که توی کتاب اصلی برای شاهزاده نوروز رخ میده، اینجا برای گل اتفاق میفته. در واقع مسیر داستان رو برعکس میره، تعدادی از شخصیتها رو حذف و شخصیتهایی جدید اضافه میکنه. نوآوری جالبی بود به شرطی که تو مقدمه این موضوع رو دقیقتر توضیح میدادن. توضیحات و مقدمه فعلی مبهمه. همین تغییر بزرگ تو داستان، حالتی امروزیتر به داستان داده و دیگه با زنهای منفعل و همیشه منتظر روبهرو نیستیم. تصویرسازیهای کتاب به خصوص تو صحنههای نبرد هم خیلی خوب بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.