یادداشت مبینا
1403/11/23
راستش فکر میکردم نمرهٔ ۴.۸ یا ۴.۵ بدم؛ ولی بعد دیدم هیچ دلیلی ندارم برای این کار. پس پنج ستارهٔ لعنتی. چون باید خلاصه گفتن رو تمرین کنیم🙄 خلاصه: داستان همراه نحریه. دختری با قدرتهای جادویی که واقعا نمیدونه چرا میتونه بیماری مردم رو درمان کنه یا مرگشون رو پیشبینی کنه یا چرا همهٔ زبانهای دنیا رو بلده ولی هیچکس زبانی که نحری تو بچگی صحبت میکرد رو بلد نیست. نحری برای گذران زندگی بعضی مواقع دزدی میکنه. باقی مواقع از خانوادههایی که بچهٔ مریض دارن برای اجرای مراسم سلامتی پول میگیره. و چون قدرت جادوییش اینه که همه رو سالم کنه خانوادهها هم پول میدن بهش. تو روند یکی از این مراسم سلامتیها از روتینی که همیشه داشته خارج میشه و یه شعرو به زبانی که از کودکی یادشه میخونه. اتفاقاتی میافته و یه دیو و یه عفریت میفهمن که جادوییه و میافتن دنبالش. دیوه دوستشه و میخواد ببرتش جایی که باید باشه و عفریته دشمن خونیشه. از اون طرف علیازیدی رو داریم که جنه و تو دیوآباد زندگی میکنه. پسر دوم شاهه و زیرزیرکی به شورشیها کمک میکنه. نظر شخصی من: دنیاسازی: فضای داستان تو قاهره و صحرا و بعد دیوآباد، شهر دیوها میگذره. موجودات جادویی داستان مثل جنها برای خواننده آشنان و خیلی موجودات دیگه جدیدن. هرکدومشون قابلیت خودشونو دارن و هر کدوم به قبیلههای مختلف تقسیم شدن. شخصیتپردازی: شخصیتای متفاوت، متنوع، از سایدهای مختلفی که منطق عجیب و جدیدی دارن و تو روند داستان و چرایی اتفاقات خیلی کمککنندهن. دو زاویه دید تو داستان هست که یکیشون خواننده رو آروم آروم با موجودات و جادوی داستان آشنا میکنه و اون یکی با فضای شهر و سیاستهای کلی و این واقعا هوشمندی نویسنده رو میرسونه که هوشمندانه زاویه دیدشو انتخاب کرده. روند داستان: ریتم و اوج و فرود کتاب کاملا بجا بود. اتفاقات داستان طوری پشت هم چیده شده بودن که تا خواننده از یهجا بودن خسته میشد ریتم داستان سریع میشد. همین کتاب رو انقدری روون کرده بود که من ششصد صفحه رو تو چهار روز خوندم. البته فصلای طولانی یکم اوایل کتاب اذیتم میکردن ولی یکم که گذشت عادت کردم بهش. برای اولینبار بعد مدتها کتاب بود که مجبورم میکرد گوشی رو کنار بذارم و بخونم. من از بازیهای سیاسیای که تو کتاب بیان شد، دشمنیای که بین جنها و دیوها و حتی با دورگههای جن و انسان وجود داشت و نوع بیانشون، روایتشون خیلی لذت بردم. تو کتاب خیلی خوب تبعیض نژادی به تصویر کشیده شده بود و درگیریای که شخصیتها داشتن تا سمت و سویی رو انتخاب کنن و علیه سمت دیگه بجنگن عالی بود. من به صورت کلی به هرکسی که از کتابایی با تم خاورمیانه و جادو لذت میبره پیشنهادش میکنم. شهری از برنج قطعا برای من بهترینشون بوده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.