یادداشت yalda
1403/3/18
زیبا و به یاد موندنی. صفات این کتاب دقیقا اینه. جزو کتاباییه که بهشون توجه نشده و حق معروفیت رو تقریبا داره. اوایل داستان کمی کنده و انگار خسته کننده است اما کم کم جالب میشه. به راحتی احساس حسادت و ناراحتی نانرل رو که انگار قرار بود به فراموشی بره رو درک می کردم و دلم می خواست بتونم وارد کتاب شم تا دلداریش بدم. اما از طرفی هم شجاعت و مهربونی و طوری که همیشه از وفرل محافظت می کرد رو واقعا تحسین میکنم. جدا از قشنگ بودن داستان یک ایرادی که از نظر من داشت این بود که آخرای کتاب توضیح کاملی داده نشد. یعنی پایان بندی خوبی بود اما راجع به چیز های دیگه حرفی نزد. اینکه آخر کسی که باهاش ازدواج کرد یوهان بود یا نه. یا اینکه پدر و مادرش دقیقا کجا هستن. یه نظرم یکسری چیز های کوچیک رو اگه کمی توضیح بیشتری می داد و جای سوال نمی ذاشت عالی میشد. به طور کلی این کتاب داستان قشنگی رو روایت میکنه که من با کوچکترین چیزی یادش می افتم و هیچوقت فراموشش نمی کنم:)
(0/1000)
نظرات
7 روز پیش
داستان توی دهه های قبلتر و قدیمی تر اتفاق میوفته راجع به یک دختر به همراه برادرشه که با پدر و مادرشون زندگی می کنن. این دختر استعداد نوازندگی داره و پدرش هم با نوازنده های بزرگ در ارتباطه. دختره سعی میکنه خودش رو به پدرش ثابت کنه و جزو پیانیست های بزرگ شه اما یکروز معلوم میشه داداش کوچکترش استعداد فوق العاده ای توی نوازندگی داره و این توجه همه رو جلب میکنه و باعث میشه خواهرش احساس کمبود و ناکافی بودن بکنه.(چون داستان توی زمانی بوده که معتقد بودن دخترا باید در سن کم ازدواج کنه و خونه داری کنه و از اینجور اعتقادات مزخرف) خلاصه که این دختر درگیری های ذهنی زیادی داره و تلاش میکنه خودش رو اثبات کنه اما خودش و برادرش با موجود عجیبی آشنا میشن که اونا رو به سرزمین وارونه میبره. یکجورایی اسپویل میشه اگه بگم. و این هم باید بگم که کتابیه که ممکنه خیلی ها ازش خوششون نیاد و تعداد کمی ازش لذت ببرن. و خوندنش هم کمی حوصله میخواد.
0
سوفی از دنیای افسانهای🥀
7 روز پیش
1