یادداشت
1401/3/9
4.0
15
﷽ روزهای پر التهاب خرداد ۱۳۴۲،آنجا که مردم پیشوا کفن پوش راهی میشوند تا برسند به تهران،سالار پسرش را غرق در خون میان گندم ها میبیند ، البته که این بخشی از رمان جامانده از پسر که خانم نفری نوشتهاند،شخصیت پردازی جالب ومتفاوت، داستان روان که ازدید دانای کل کاری میکند که مخاطب تا آخر داستان همراه سالار و آذر و آقادایی بشود... سالار روزگاری که در اصفهان عاشق شد،فکر نمیکرد که مجبور به ترک خانه شود و در حسرت دیدن سرنا و سهراب روزها را بشمارد، آذر فکر نمیکرد که از گروهبان رو دست بخورد و...؛جامانده ازپسر یک رمان کار درست و جذاب است، کتـابی که در هنگام خواندنش گذر زمان را متوجه نخواهید شد....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.