یادداشت هانیه

هانیه

1403/6/25

آئورا
        داستان کتاب آئورا در خانه‌ای بسیار قدیمی متعلق به یک پیرزن اتفاق می‌افتد. فلیپ مونترو زمانی‌که در کافه‌ای نشسته است، با آگهی جالب توجهی روبرو می‌شود که در آن پیرزنی به ویراستاری نیاز دارد تا خاطرات شوهرش را جمع‌وجور کند و آن‌ها را دوباره بنویسد اما شرط انجام کار این است که نویسنده باید در خانه‌ی پیرزن کار کند. زمانی‌که مونترو به خانه پیرزن می‌رود متوجه می‌شود که برادرزاده‌ی او که دختری جوان و زیبا به نام آئورا است نیز در خانه حضور دارد و همین انگیزه ی ماندن او می شود. 
اولین نکته ی قابل توجه آئورا این است که از زبان دوم شخص روایت می شود که به نوع خودش نسبت به اکثر روایت ها متفاوت بوده و نویسنده از این طریق سعی در نزدیک کردن مخاطب خودش به شخصیت های داستان دارد. داستان شامل ۵ فصل و سرشار  از نماد و از جزییات بود. پس از فصل پنجم، پیوست و گاهشمارِ زندگی فوئنتس قرار دارد. 
پیوست کتاب پیچیدگی های بیشتری نسبت به خودِ داستان داشت و نیاز به واکاویِ چندباره بود اما محتوای کلی اون برای توضیح دلیل انتخاب آئورا و فرم داستان است. ظاهر داستان عشق را روایت میکند اما در اصل روایت، تمنای جوانی و میل به نامیرایی ست. و
 معتقدم که، کتاب آنقدر پر از جزییات است که هر مرتبه که دوباره خوانی شود، چیز های جدیدی برای استخراج دارد. این کتاب در عین کم‌حجم بودن، مملو از زیبایی‌های ادبی و پیچیدگی ست.
      
25

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.