یادداشت سارا
17 ساعت پیش
چه ميشود اگر روز يا شبى، شبحى دزدانه، در خلوت ترين لحظاتِ تنهايی تان، سراغتان بيايد و بگوید: اين زندگی كه حالا میگذرانید و تاكنون گذرانده اید، بارهاى بی شمار خواهيد گذراند ، هیچ چیز تازه ای در آن نخواهد بود بلكه، هرغم و شادى، هر فكر، هر آه، و هرچه بی نهايت بزرگ و كوچك، در زندگی به سویتان بازمیگردد؛ همه نيز به همان ترتيب و توالى، حتى اين عنكبوت، و اين مهتابِ لاىِ درختان، و حتى تا اين لحظه و من؛ ساعتِ شنىِ ابدىِ وجود، بارها وارونه می شود و تو همراه آن، مثل يكى از دانه هاى شن... با شنيدن اين حرف چه می کنيد؟ آيا خود را به زمين نمی اندازيد؟ دندان به هم نمی ساييد؟ به شبحی كه اين حرف را زده، لعن و نفرين ﻧﻤﻰكنيــد؟ يا شما كه زمانى اين تجربه جنون آسا را از سر گذرانديد، به او پاسخ می دهيد: تو خدایی و من هرگز چیزی از این الهی تر نشنیده ام!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.