یادداشت زهرا دشتی
1402/1/19
3.9
45
دومین کتابی بود که از رومن گاری میخوندم و جالب اینجا بود که این کتاب هم مثل کتاب پیشین (خداحافظ گاری کوپر) محوریت داستان تفکرات و واگویههای یک فرد با نگرشی خاص بود. یک فرد که در عین عادی بودن ظاهری، کاملا نگرش متفاوتی داشت. البته خود شخصیت قهرمان داستان، مثل داستان پیشین، زندگی خیلی معمولی (حداقل از این دیدگاه که در مورد زندگی افرادی شبیه اون داستان نوشته شده باشه) نداشت. از این جهت هم کتاب بدیع بود و با نوع دیگری از زندگی آشنا میشدیم، هرچند جذابیت خاصی نداشت. چیزی که برای من بیش از همه جالب بود، داستان پیری بود. نگاه تا حدی تازه به پیری، که خیلی کامل و با جزئیات به تصویر کشیده شده بود. نکته جالب دیگه رابطه عاطفی فرزند-مادری بین مومو و رزا (کسی که بزرگش کرده) هست. مومو با وجود اینکه می فهمه این نگهداری در ازای پول هست و با وجود تضادهای زیادی که بینشون هست، باز هم این عاطفه می مونه. نویسنده حتی برای دامن زدن به این تضاد مذهب رزا رو یهودی و مومو مسلمان زاده است. در واقع رزا موقع تحویل گرفتن بچه ها، مطابق با مذهب اعلامی تحویل دهنده اونها رو بزرگ می کنه. ظاهرا داستان در زمانی رخ داده که ماجرای شکل گیری اسرائیل و ...(نویسنده بدون جانبداری خاصی این رو مطرح می کنه) بسیار مطرح بوده و همین به عجیب بودن این رابطه اضافه می کنه. در مجموع به نوعی کتاب جالبی بود. اما گزینه ای نیست که به همه توصیهاش کنم. در واقع همه پسند نیست (که البته نه حسن است و نه عیب). ترجمه و زبان خوب و روان بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.