یادداشت شهاب شا‌ه‌میری

مخنویس: یادداشت های یک پزشک اعصاب درباره جهان انسان
        خیلی جالبه که هم پشت جلد کتاب و هم در مقدمه پزشک محترم فرمودن فقط بلدن از طرف خودشون حرف بزنن و  «چشمشان تنها به جمال زیست شناسی روشن است» یه جا هم فرمودن:
 «این کتاب مدعی رسیدن به حقیقت نیست، بلکه همچون شاعری میخواهد با ردیف و قافیه دنیا را سرهم بندی کند میخواهد دنیا را از سوراخ باریک سوزنی به نام سلول نخ کند.» 
اما عملا در متن اصلی کتاب میبینیم ایشون اتفاقا علم نورولوژی رو سوزن باریک که نمیدونن هیچ، بلکه با این علم معامله ی دروازه غار تهران کردن! و گفتن:
 «شاید از این پس به جای فیلسوفان و رهبران سیاسی، نوبت نورولوژیست ها باشد که برای پرسش های ابدی انسان، مثل نیکی و بدی، اخلاق، جبر و اختیار، احساسات و غرایز پاسخی پیدا کنند...»
و این دست صحبت ها رو زیاد داخل کتاب میبینیم. 
البته مشکل اصلی من با این کتاب  رد این ادعای مطرح شده توسط خودشون نیست بلکه بی اطلاعی نگارنده از علم فلسفه و منطق هست که گاهی باعث اشتباهات مضحکی میشه که واقعا از یه انسان با سواد بعیده. قرار نیست همه ی باسواد ها مراتب عملی که در فلسفه و منطق بحث شده رو بلد باشن اما از کسی که قراره از یه آزمایش ساده ی تجربی، بی اراده بودن انسان و واگذاری تمام شئون اختیار به مغز رو(که کاملا مضحکه) نتیجه بگیره توقع میره حداقل یه نگاهی به مراتب عمل و جبر و تفویض و مسائل این چنینی انداخته باشه. همونطور که در انسان شناسی دینی و معرفت نفس از طرف دانشمندان این عرصه ها این آزمایش ها مطرح میشه و مورد بحث قرار میگیره(برای نمونه کتاب خویشتن پنهان از استاد طاهر زاده) در این کتاب هم اگر قرار به طرح مباحث کلی معرفت نفسی، فلسفی و اخلاقی بوده از نگارنده انتظار میرفت قبل از نوشتن این مطالب نظر بقیه رو هم جویا میشدن تا شاهد این فاجعه نباشیم.

      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.