یادداشت Atym
1404/4/15
چاپ قدیم این کتاب را خوندم که مربوط میشه به سال ۷۹ و درست زمانی تموم ش کردم که شب قبلش از خدا نفرت داشتم، از زمین و زمان خسته شده بودم ( البته آلان هم حالم عالی نیست) ولی تنها چیزی که یاد گرفتم این بود که ایمان داشته باشیم و وقتی ایمان داشته باشیم که خدا هست خدا هم همان طور به ما نگاه می کنه .شاید خیلی مبهم گفتم ولی وقتی کتاب را بخونید متوجه حرفم میشید حس میکنم بهم الهام شده بود که چه موقع برم سراغ این کتاب ، خدا می دونست که منو چه موقع به سوی این کتاب هدایت کنه علت این هم که یک ستاره کم دادم این بود که میتونست کتاب بیشتر ادامه پیدا کنه ولی آخرش حس کردم نصف و نیمه رها شد به همین علت یک ستاره کم دادم . روزی که تموم کردم هم مصادف شد با ظهر عاشورا ۱۴۰۴ بماند به یادگار.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.