یادداشت alef

alef

1401/09/04

                #کتاب #روزهای_بی_آینه از جنس کتابهای #خاطرات_همسران شهدا ست، ولی سبک کتاب با تمام کتابهای
خاطرات همسران شهدا قطعا متفاوت است. شما در این کتاب شاهد زندگی دختر جوانی هستید که به احتمال زیاد با تصورات شما از زندگی یک همسر شهید متفاوت است. اما #واقعی است. روایت یک زندگی #عاشقانه است، اما صد درصد حقیقی، یک #زندگی مشترک با همه سختی و شیرینی هایش. این کتاب قطعا از نوع کتابها و روایات کلیشه ای که جدیدا به خورد جوان و نوجوان این کشور می دهیم و خود من هم زمانی از خواندنش لذت می بردم نیست. این کتاب روایت یک زندگی عاشقانه واقعی است با همه درد ها و سختی هایش، روایت #صبر است و رضا، روایت عشق است و وفا، که قطعا جوانان کشورم بیش از هر چیز به آن نیاز دارند. کتاب روایت دختر جوانی به نام #منیژه_ لشگری است که در 17 سالگی با عشق ازدواج کرد ودر 18 سالگی مادر شد ولی چند ماه بعد با شروع جنگ ایران و عراق همسرش که #خلبان #نیروی_هوایی بود به #اسارت گرفته شد و جنگ زندگی جدیدی برای او و همسرش رقم زد. تا اینکه همسرش پس از 18 سال به وطن بازگشت. ما در این کتاب شاهد اتفاقات و روایات این 18 سال دوری ایشان و همسرشان هستیم، تا بازگشت و ساختن دوباره زندگی و شاهد روايات #خلبان_آزاده_حسین_لشگری از 18 سال اسارت در خاک دشمن.... این کتاب توسط انتشارات_سورہ_ مهر به چاپ رسیده و جز
کتابهای_نقره_ای این انتشارات است. نویسنده کتاب هم خانم #گلستان_جعفریان هستند.
بخشی از کتاب: بعد از مدتی به این کار معتاد شدم. هر روز یک رنگ و یک مش را روی سرم امتحان میکردم،هی رنگ گذاشتم ھی برداشتم و شدم رنگ باز. سالی یکی دو بار به آتلیه میرفتم و عکس میانداختم:این عکس 25 سالگی... این عکس 27 سالگی... این 30 سالگی... میخواستم حسین تغییرات مرا ببیند... هر وقت عکس جدید می انداختم، دلم برا خودم می سوخت... با خودم تکرار میکردم:خدایا چقدر عکس میگیرم!
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.