یادداشت سمی
21 ساعت پیش
باز بالا و پایین پریدم.بنا کردم به دویدن.بالا و پایین می پریدم و میدویدم.زدم به آب.رفتم زیرِ آب و آب از سرم گذشت و رفتم پایین تر و هر چه می رفتم پایین تر، پاهام نمی رسید به زمین و هی می رفتم پایین و هی می رفتم پایین و هر چه می رفتم پایین تر، آب گرمتر می شد و آن پایین ِ پایین، آب درست به اندازه گرم بود_به اندازه بدنم_ و به آن پایینِ پایین که رسیدم، فقط صدای آواز زنی توی گوشم بود_صدای آواز ِ غریبی از دور. #گاوخونی #جعفر_مدرس_صادقی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.