یادداشت مهدی نجف پور
1403/4/9
بخور و نمیر یک اثر خود زندگینامهمحور است. اثری که در آن پل اُستر به مسیری میپردازد که به چاپ اولین کتابش منتهی میشود. یک خودزندگینامهیِ(اوتوبیوگرافی) جذاب با روایت روان و طنازی هایی که مخاطب را در اَوان روایت شکستها به خنده وامیدارد. به شخصه مراحل طی شده توسط پل اُستر را در همین سالهای ابتدایی زندگیام تا حدی لمس کردهام و از این رو به عنوان کسی که تلاش دارد برای علایقش زمان بگذارد و تمرکز خود را بر این دسته از فعالیتها قرار دهد، کتاب برایم یک سیلی محکم بود. کتاب تلخ اما به جایی که اگر در ذهنتان آرزوی پرداخت به علایق خود را دارید حتما باید آن را مطالعه کنید. اُستر به شکستها میپردازد، به موفقیتهای کوچک، به لحظات نزدیک شدن به خوشحالی و نرسیدن، به لحظاتی که رخوتانگیزند اما در بطن آنها سراسر احساس و هیجان نهفته است، به روزهای تنگدستی و دوام برای یک روز دیگر اتصال خود را با دنیا برقرار نگه داشتن. اگر تصور این را دارید که تصمیمهایتان در لحظهی انتخاب بهترین ممکنشان هستند این کتاب به شما یک راز بزرگ را میگوید و آن این است که هیچ تصمیم درستی وجود ندارد. این کتاب مثل زنجبیل میماند.. گزنده و ناخوشایند اما مفید و پیشگیرانه. به جوان ها، به کسانی که سودای نوشتن دارند یا آنها که در ابتدای مسیر بزرگسالیشان قرار دارند با شدت تمام توصیه میکنم که این کتاب را بخوانند. *ترجمهی دیگری از این کتاب در دست هست با نام دست به دهان(نشر چشمه/ترجمه بهرنگ رجبی) که هر دو ترجمه کاربردی و کیفیت مناسب را دارند. فقط ترجمه نشر افق(بخور و نمیر) حق کپی رایت را در اختیار دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.