یادداشت آرزو حسام

        از وقتی کتاب گرون شده دیگه رندوم و به اصطلاح “دلی” کتابی رو نمی‌خرم. کلی تو اینترنت در مورد خود کتاب و نظرات بقیه تو گودریدز می‌خونم و بعد در مورد خوندنش تصمیم می‌گیرم. داشتم تو شهرکتاب می‌گشتم که نمی‌دونم چه‌طوری این تو دستم نشست، و نمی‌دونم چرا اسم کتاب و اسم مترجم وسوسه‌م کرد که بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای بگیرمش، اونم مجموعه‌داستان که تو انتخابش به مراتب سخت‌گیرترم. خلاصه چون قیمتی هم نداشت گرفتمش و یکی دو روز بعد، اوایل اسفند، شروع کردم به خوندن و ۱۵ فروردین تمومش کردم. ده‌تا داستان کوتاه و مجموعاً ۱۵۰ صفحه خوندنش تقریباً یک ماه برای من طول کشید‌ و می‌گم که چرا. اول از همه تم داستان‌ها اصلاً سلیقه‌ی من نبود. من زیاد از ژانرها سر در نمیارم ولی می‌تونم بگم چیزی که خوندم نزدیک به سورئال بود ولی سورئال نبود. شاید بگم علمی‌تخیلی بهتر باشه. در هرصورت ژانریه که چه تو ادبیات و چه تو سینما برای من قابل تحمل نیست. مورد بعدی اینه که کتاب کلش توصیفه و توصیف و توصیف و انصافاً هم توصیف‌های بی‌نهایت زیبایی داره، ولی بازم متاسفانه توصیفِ زیاد و دیالوگ‌های خیلی کم من رو اذیت می‌کنه. سوم این‌که چون دیدم دو سه‌تا داستان اول خیلی بد تموم شدن و خط داستانی جالبی نداشتن، برای ادامه‌ی کتاب خیلی خیلی بی‌انگیزه شدم و طبق عادت بدی که دارم فقط می‌خوندم که تموم بشه و نیمه‌کاره رهاش نکنم. در نهایت می‌تونم بگم مجموعه‌ی متوسطی بود و خوندنش شاید برای بعضیا به‌شدت لذت‌بخش باشه، اما راستش من یه‌مقدار از این‌که براش این‌همه وقت 
گذاشتم پشیمونم.
تقسیم طولانی: ۳.۵
مادام و موسیو شیل: ۱
وصله‌پینه‌ی وصلت: ۱
یک شب در همه‌ی عمر: ۳
مرگ و دوشیزه: ۳.۵
صدف دریایی: ۳.۵
ساحره‌ی سرگردان: ۳
غرب اکتبر: ۱
ماجرای عاشقانه: ۲.۵
سیب‌های طلایی خورشید: ۲.۵
امتیاز کل: ۲.۴۵
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.