یادداشت زهرا عباد
1404/1/17
#یادداشت_کتاب #مادام_محبوبا مادام محبوبا داستان دختری است که برای رسیدن به آرامش در زندگیاش قصد مهاجرت دارد اما برای راحتتر شدن مسیر مهاجرتش، تصمیم گرفته مسیحی بشود. در این راه با مشاوری آشنا میشود که سعی میکند او را با دین و خدا آشتی دهد. کتاب مادام محبوبا کتاب کمحجمی است. راوی در برخی فصلها اول شخص است یعنی ماجراها را از زبان خود محبوبه میخوانیم. این فصلها بیشتر شرح افکار و احساسات محبوبه است و بیاک برخی اتفاقات از زبان اوکه در زمان حال میگذرد. در فصلهای دیگر راوی سوم شخص است. این فصلها شرح اتفاقات گذشته محبوبه است و بیشتر تعریف ماجراهای زندگی قدیم اوست. کتاب همانطور که از موضوعش مشخص است، خواسته به راه راست هدایت شدن یک فرد را به تصویر بکشد. اما نقطه قوت آن و وجه تمایزش با سایر کتب مشابه در این است که شخصیت اصلی تا پایان کتاب به قطعیت نمیرسد. یعنی میداند راه درست چیست ولی سختیهای زندگی جدید و لذت زندگی رها و آزاد گذشته، هنوز هم هر از گاهی سر بلند میکند و نفس او را قلقلک میدهد. همین نکته، کتاب را تبدیل به داستانی رئال کرده نه قصهای هندی با پایانی خوش! اما نقطه ضعف کتاب در ماجراهای زیاد و پیاپیای است که برای محبوبه اتفاق افتاده و راوی همه را تند تند برای ما تعریف میکند. انگار نویسنده خواسته ماجراهای یک رمان هزار صفحهای را در ۲۰۰ صفحه به زور جا دهد. در نتیجه حاصل کار شبیه قصه یا خاطرهگویی شده نه رمان یا داستانی پر از نشان دادن به جای گفتن! در مجموع کتاب سبکی است و میتواند افراد با طیفهای فکری متفاوت را جذب کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.