یادداشت شهرزاد؛
1403/7/12
بر خلاف خیلیا که میگفتن پایان نداره،به نظرم داشت،و جز غافلگیر کننده ترینا و جذاب ترین پایان ها بود! واقعا من و به وجد میاورد و اولین کتابی بود که سرش گریه کردم؛ بیمارستان روانی،رئیس،میکائیل،سام... نگار و مارال،دختر پشت تلفن،دستنوشته و راز... این چند واژه مدام تو ی سرم میچرخه و دلم واقعا برای منصور بازیای منصور و سام عزیزم تنگ شده گول نخورید! داستان این نیست! رازی که فاش میشه،شخصیتی که شناخته میشه و خیانتی که رصد میشه! به نظرم بخونیدش،به کامنتای من و بقیه اهمیت ندید و "خودتون" تجربش کنید بعد میتونید نویسندش و یا تحسین کنید یا لعنت فکر نمیکنم زیاد براش فرق کنه پ.ن: مهران واقعا دلنشین بود:)))))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.