یادداشت آرزو حسام
1403/12/9
یادمه این کتاب رو ترم ۲ یکیاز همکلاسیهای بهشدت مذهبیم با اصرار فراوان بهم داد که بخونم. همون اوایل کتاب که راوی برای ازدواج استخاره کرد فهمیدم با چی طرفم. نمیخوام به این سبک زندگی توهین یا بیاحترامی کنم ولی یادمه هر صفحهش باعث میشد تنم بلرزه. حدوداً سه چهار سال پیش این کتاب رو خوندم و [خوشبختانه خیلی باجزئیات یادم نمیاد، فقط یادمه تیر آخر برام اونجایی بود که راوی همسرش رو برای شهادت آماده میکرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.