یادداشت محمد حبیبی
5 روز پیش
📖 عنوان کتاب: #شبهای_روشن 🌙 ناشر: انتشارات ماهی 📝 نویسنده: فیودور داستایفسکی یه رمان جمع و جور و خوندنی، در مورد مردی که به شدت احساس تنهایی میکنه. اونقدر که حتی وقتی غریبهای برای لحظاتی تحویلش میگیره، از شدت خوشحالی خودش رو خوشبختترین آدم کره زمین میدونه. دوست ندارم خیلی ازش صحبت کنم، چون در این صورت ممکنه بخشی از کتاب رو براتون اسپویل کنم. این کتاب از این جهت که به تنهایی (شاید تنهایی اگزیستانسیال یا مدرن؟) انسان به طرز عمیقی میپردازه حائز اهمیته. فضای صنعتی پترزبورگ رو سرد، بیروح و تاریک مجسم میکنه. فقط شبها بهش یکم خوش میگذره و شاید یکی از دلایل نامگذاری این رمان هم همین باشه. 📈 نقاط مثبت کتاب: اینکه کلیشهای نبود. اینطوری نبود که بتونی حدس بزنی قراره چه اتفاقاتی بیفته. البته ترجمه خیلی خوب آقا سروش. 📊 نقاط منفی: احساساتی که تو این رمان تجربه میشد، خیلی احساسات عمیقی بود. من اگه جای داستایفسکی بودم، با استفاده از تمثیل و نماد شرح بیشتری میدادم از اون احساس، و یا بیشتر در موردش صحبت میکردم. پایان باز (؟) شاید برای یه سریا جالب باشه، ولی من خیلی با پایان باز حال نمیکنم، چه تو فیلم چه رمان. اینکه نستنکا چرا یهو آخرش موضع عوض کرد هم برام جای ابهام داشت. 👍 امتیاز من به این کتاب: ۷ از ۱۰ 🌱 این کتاب رو توصیه میکنم به اونایی که میخوان تو اوقات فراقت، داستان زندگی یه مرد تنها رو مطالعه کنن و سرگرم بشن. و همچنین عزیزانی که میخوان با ادبیات روسیه و داستایفسکی آشنا بشن، این کتاب میتونه دروازه ورود خوبی باشه. #نقد_کتاب
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.