یادداشت محمد فائزی فرد

حماسه‌ی سجادیه؛ تویی به جای همه
        کتاب یک اتفاق تازه است. البته همه‌ی کتاب‌های این حوزه را نخوانده‌ام ولی «تویی به‌جای همه» یک کار دینی مدرن است که یک جاهایی البته پست‌مردن هم ظاهر می‌شود. این اتفاق جدیدی شاید در روایت زندگی یکی از ائمه (ع) باشد. خصوصاً که شیطان هم به یکی از راویان داستان بدل می‌شود؛ در کنار نویسنده، که در فصل‌های انتهایی شیطان وجودش را در یک خط برملا می‌کند.

همه‌ی این مواردی که عرض کردم اتفاقات خوبی است اما درواقع به داستان سنجاق شده. نه بخش پست‌مدرن روایت که صرفاً یک خط است، ربطی به ساختار کتاب دارد و نه شیطان ماجرا حضور پررنگِ درستی دارد. حضورش حتی متوازن هم نیست. نویسنده هم که این را می‌داند بعد از چند فصل شیطان را برای چند پاراگراف ظاهر می‌کند تا بگوید چرا نیستش. که البته دلیلش تا انتهای کتاب اول مشخض نمی‌شود و اثری از آن نمی‌بینیم. انگار که نویسنده فکر کرده چقدر روایت شیطان از زندگی ائمه (ع) «باحال» خواهد بود. چند فصل اول هم گل کاشته اما بعد اوضاع سخت‌تر شده و شیطان کمرنگ‌تر. کمااینکه برگزیدن یک موجود برای روایت نیاز به هم‌دلی و درک عمیق نسبت به آن موجود دارد.
درک عمیق را منکرش نیستم. اتفاقاً نویسنده یک جاهایی پا را از کلیشه‌های معرفتی فراتر می‌گذارد و موارد جدیدی بیان می‌کند. اما هم‌دلی!؟ حق بدهید در روایت زندگی ائمه (ع) نمی‌شود با شیطان هم‌دل شد. کتاب هم از همین بخش لطمه خورده از نظر حقیر.
در کل تجربه جذاب و خواندنی‌ای بود که می‌توانست از این بهتر هم باشد. مثلا بشود مرشد و مارگاریتای ادبیات ایرانی-اسلامی که خب نشده است و در همین سطح مانده.

در کل با ذکر این موارد، کتاب همچنان خواندنی است. نثر زیبایی دارد. نقطه نگاهش جاهایی فوق‌العاده است و در کل به دام تکراری که فرار از آن در این حوزه سخت است هم نیفتاده.
همه ی این‌ها یعنی که با تأکید بخوانیدش. :)
      
4

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.