یادداشت محتشم

 محتشم

1401/02/09

                « اغلب زندگی ها ناصافند . بالا و پایین می روند . دره و تپه می شوند .اما خط زندگی برخی ها از یک جایی به بعد نمایی می شود و بالا می رود . آنقدر بالا که آخرش دیده نمی شود…»
خط مقدم روایتی است از زندگی پدر موشکی ایران ، شهید حسن طهرانی مقدم . طبق گفته ی نویسنده ماجراهای کتاب از بین سال های 63 تا 65 است ، سال های مهم و پر تلاطمی که در هنگام جنگ تحمیلی بین ایران و عراق اتفاق می افتد و شهید طهرانی مقدم در تلاش برای دست یافتن به فن آوری موشکی ایران برای مقابله با دشمنان هستند. به خاطر همین موضوع ما در طول کتاب با سفرهای ایشان به کشورهایی مثل سوریه و لیبی هم مواجه هستیم . 
کتاب موضوع جالبی داشت . با بخش هایی از زندگی شخصی و نظامی شهید طهرانی مقدم به صورت جزیی آشنا می شدیم که تاکنون در هیچ یک از مصاحبه ها و برنامه های تلویزیونی هم حتی با آنها مواجه نشده بودیم . البته در این کتاب بیشتر بُعد نظامی و کاری شهید طهرانی مقدم گفته شده بود . خود این نکته می تواند برای برخی مخاطبان مثل خود من نکته ی منفی به شمار بیاید . من تخصص خاصی در زمینه های دفاعی ندارم و برای من که خواننده ای معمولی هستم در بخش هایی از کتاب اصطلاحات و دغدغه ها و فضای نظامی و سیاسی ، آزار دهنده بود . مثل بخشی که در اوایل کتاب شهید به سوریه سفر کرده بودند ، دیدارها و ملاقات و… بیشتر تخصصی بودند. من به شخصه ترجیح می دادم فضاسازی داستان مثل خداحافظ سالار ، در کنار مباحث و وظایف کاری شهید ، بیشتر به مسائل خانوادگی و حس و حال اعضای خانواده و حضور ایشان در قالب پدر و همسر بپردازد .
کتابی که من خواندم 528 صفحه داشت و این خیلی زیاد به حساب می آید . آن هم برای دو سال خاطره . بخشی از این به نظرم به خاطر این است که نویسنده در تمامی خاطرات ، همه چیز را با جزئیات بیان کرده بود . این از جهتی خوب بود به خاطر اینکه ما اطلاعات زیادی از شرایط آن زمان به دست می آوردیم و با شخصیت های زیادی و احساسات آنها آشنا می شدیم . ولی از طرفی برخی از این توصیفات به شدت کسل کننده بود . دانستنشان خیلی لازم نبود و من به شخصه در قسمت هایی ترجیح می دادم صفحات را جلو بزنم . مثل بخشی که مراسم مسجد پادگان تیپ موشکی سوریه را توضیح می داد که حدود 3-4 صفحه توصیف مراسم ختم یکی از فرماندهان بود . 
روابط بین شخصیت ها یکی از نکات جالب برای من بود . در بین تلخی ها و فضای استرس زای جنگ و تهدیدات دشمن و تلاش ها برای دست یافتن به موشک ، گه گاهی دیالوگ های طنز و یا زیبایی بین شخصیت هایی مثل حسن آقا و شفیع زاده ، حسن آقا و الهام رد و بدل می شد که حال و هوای داستان را عوض می کرد و روحیه ی مخاطب را از آن فضای سنگین و شاید کسل کننده بیرون می کشید .
حس و حال شخصیت ها هم به خوبی منتقل می شد و خواننده می توانست خودش را جای آنها بگذارد و همراهشان شود . مثل وقتی که روز 19 اسفند قرار بود اولین موشک ایران پرتاب شود ، حال شهید طهرانی مقدم که نگران بود و دست به دعا برداشته بود خیلی خوب توصیف شده بود . یا بی تابی های الهام وقتی حسن آقا ماموریت بود و تا صدای پیکان و ماشینی می شنید توجهش جلب می شد یا حتی روزی که قرار بود همسرش بیاید آمدنش به دلش می افتاد و مشغول آب و جارو و آماده سازی می شد .
نویسنده در توصیف خصوصیات اخلاقی شخصیت ها موفق عمل کرده بود . حسن ها از آن دسته آدم های مومن و همه چیز تمامی بود که سخت تلاش می کنند و مهربانند و به وقتش شوخ و به وقتش جدی اند . یا مثلا حاجی زاده در ذهن من فرد اتو کشیده و گوش به فرمانی بود که خیلی باهوش ولی ساده و بی آلایش و کم حرف بود ؛ و البته الهام ، سلیمان ، شفیع زاده و… . اما از نظر ویژگی های ظاهری داده های خاصی درباره ی اکثر افراد وجود نداشت و من به شخصه با توجه به متن کتاب می توانستم خودم تصویرسازی کنم و خیلی نیازی نمی دیدم ، ولی شاید برای برخی خوانندگان اذیت کننده باشد .
نکته ی بعدی درباره ی نوع زاویه دید است . زاویه دید داستان سوم شخص بود و من خیلی راحت نتوانستم با آن ارتباط بگیرم . درباره ی همه ی شخصیت ها هر اطلاعاتی داده می شد و به نظرم اگر اول شخص از زبان خود شهید نوشته می شد شاید به جذابیت متن افزوده می کرد . راحت تر هم می شد همراه قلم نویسنده شد. یعنی تمرکز اصلی این طور روی احساسات و همه چیز خود شهید طهرانی مقدم می بود نه اینکه درباره ی همه ی افراد اطلاعات بدهد . 
در کل شايد خیلی جذاب و دوست داشتنی نبود ولی خواندنش ضرری هم نداشت و از جهتی ما را با بخش های دیده نشده از زندگی شهید حسن طهرانی مقدم و حتی روایت هایی جدید از جنگ آشنا می کرد .
« زمان متوقف شد و دیگر هیچ کس نفس نمی کشید . خورشید بالاتر آمد و نورش را روی سر همه ی آنهایی که تنها چند ثانیه با تحقق نصرت الهی و تولد دوباره ققنوس و دیدن دست خدا فاصله داشتند ، تاباند …»
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.