یادداشت
1403/8/11
4.0
1
اون موقع که تازه وارد دانشگاه شده بودم از کسایی که لیسانسشون زبان ژاپنی بود زیاد در مورد نویسندههای ژاپن میپرسیدم. اسمهای مشترک زیاد بود اما لحن «آخ آخ دازای اوسامو» چیزی بود که باعث شد یه سالی صبر کنم تا این ترجمه مستقیم از ژاپنی رو گیر بیارم:) دازای برای من خیلی عجیبه! عموما آدمی نیستم که به زندگی شخصی نویسندهها گیر بدم اما یک نویسنده با سابقه شش بار خودکشی* در طول زندگی چهلسالش واقعا نیاز به کمی گیر دادن داره:) «اوسامو دازای با قلم تلخش شناخته میشود.» داستان این کتاب یک زندگینامه تلخ و نسبتا کوتاهه. داستان پسری که در تمام زندگیش نقاب به صورت داره و یه جورایی انگار زندگیش فاصله بین چالههایی که سعی میکنه ازشون بیرون بیاد. دلقک غمگین، نقاش، عشق، خودکشی، اعتیاد و در نهایت زوال بشری. میتونم بگم عنوان این کتاب کاملترین توصیف داستانه؛ زوال یک فرد. حسی که موقع خوندن این کتاب داشتم رو با «حباب شیشه» و «سفر به انتهای شب» هم تجربه کرده بودم. شاید به خاطر نزدیکی زندگی راوی و شخصیت اصلی داستان و شاید هم به خاطر تجربههای عمیق و گاها نزدیک «انسانهای واقعی» با شخصیتهای این داستانها باشه. آدمی نیستم که برام میزان محبوبیت و فروش کتاب مهم باشه اما این که یک کتاب با این مضمون و این نویسنده، دومین کتاب پرفروش یک کشور باشه خیلی جالبه! راستی باید بگم که تو این کتاب دازای از رباعیات خیام هم استفاده کرده که مترجم توضیح خوبی در این مورد توی مقدمه داده. اگه عموما مقدمه رو به عنوان برگههای الکی که ناشر برای بیشتر شدن حجم کتاب اون اول گذاشته میشناسید، در مورد این کتاب اینجوری عمل نکنید و بخونیدش:))) * سه خودکشی از شش خودکشی دازای شینجو یا خودکشی دو نفره عاشق و معشوق هستش. اول؛ خود کتاب، دوم؛ وضعیت زندگی در اوایل یک آبان به همراه لورکا و بانو ماریا فارانتوری، سوم؛ یک کاسه انار بیهدف، چهارم؛ امید بقا این روزها، پنجم؛ براتون میخونم، ششم؛ کیف، آخر؛ مانگایی از این کتاب. شما با سوزاندن نامههای عاشقانتون چه چیزی رو میتونید گرم کنید؟ من؟ پس فکر کردید آب این امریکانوها چجوری گرم میشه هر روز؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.