یادداشت حسن مجیدیان

شب بازی
        شب بازی 

خیلی رمان جالبی بود. درون مایه ای جنایی و پلیسی و در حال و هوای دهه شصت و هفتاد. شخصیت اصلی داستان یک قاضی جوان و البته متاهل و حتی انقلابی و کلی رفیق شهید از دست داده است که عاشق دختری در محله شان می‌شود. دختر جزء عوامل کروهگ منافقین و از سمپات های آن گروه است. در طول داستان قاضی جوان هم از ناحیه گروهک و آن دختر و هم از ناحیه ی خانواده ی همسر خودش و تشکیلات انقلاب وارد رابطه با مستانه( دختر جوان) می‌شود. دختر در شبی مرموز کشته می‌شود و....
حالا باید خودتان بخوانیدش. جالب است و مهیج. اما خواندن این کتاب، میانه ی این همه اولویت و کارهای مهم و مطالعات اصلی و در دل جریانات امروز جامعه و بحث انتخابات و...به چه دردی میخورد؟ خیلی بدرد می‌خورد انصافا!

 درس آدم شناسی است. جریان شناسی است. پیچیدگی آدم ها را نمایان می‌کند. همین آدم ِ سالمِ دیندارِ انقلابیِ کنار دستت هم می‌تواند غیر از آن باشد که خودش را نشان می‌دهد. خیلی آدم ها عجیبند! این رمان ها را بی اهمیت نبینید.

#معرفی_کتاب
#کتاب_شب_بازی
#منافقین
#آخرین_کتابی_که_خواندم 


      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.