یادداشت محدثه

محدثه

1403/5/29

ستاره ها چیدنی نیستند: برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی
        در اینترنت اصطلاحی به اسم کلیک بیت (click bait) وجود داره. این اصطلاح زمانی به کار می‌ره که فرد با کاور و ظاهر محتوایی که تولید کرده مخاطب رو گول بزنه و جذبش کنه درحالی که محتوای تولید شده با عکس کاور و توضیحاتی که درباره ی اثر داده شده مغایرت داره. 
این کتاب به معنی واقعی کلمه یه کلیک بیت بزرگ بود؛ حس می‌کنم با خریدن و خوندنش سرم کلاه رفته و پول و وقتم تلف شده!
عکس جلد و توضیحات مربوط به کتاب به ما می‌گن که این کتاب یه رمان درباره ی یه دختر آمریکاییه که با اسلام آشنا می‌شه. 
ولی محتوای کتاب به شدت نا امید کننده ست!
کل محتوای داستانی کتاب رو اگه جدا کنید مجموعا به دو فصل نمی‌رسه! تمام اون قطر زیادی که از کتاب می‌بینید فقط سلسله جلساته! اونم نه جلسات منطقی و اصولی! انگار نویسنده کلماتی مثل "زن" و "حجاب" و "نظام سرمایه داری" رو سرچ کرده و هررررچیزی که پیدا کرده رو توی متن کتاب در قالب سلسله جلسات جا داده!
تحلیل ها و منطق ها آبدوغ خیاری و در حد مسجد محله ن و نه مرکز اسلامی نیویورک!!!!
اول جلسات گفته می‌شه که ما بی طرفیم و فقط قراره زنان رو با جایگاهشون در جامعه آشنا کنیم ولی از یه جایی به بعد کلا بحث می‌ره روی ایران و چادر و انقلاب اسلامی و حتی همین حرف ها هم کم کم به قدری بی معنی و بی محتوا میشن که انگار حتی سرچ های نویسنده هم تموم شدن و مطالب از اوایل کتاب هم بی محتوا تر می‌شه!
این داستان از اول تا آخرش دروغه! هر فرد مسلمان شده ای در سرتاسر دنیا می‌شناختن و هرکسی که درباره ی پوشش زن اقدامی داشته رو توی جلسه آوردن. از طرفی یه عده آدم اسلام ستیز که از اسلام فقط داعش می‌شناسن و به مسلمونا می‌گن تروریست، با شنیدن دوتا تحلیل بی معنی و مسجد محله ای، بدون اینکه ذره ای سوال و شبهه براشون ایجاد بشه یهو می‌بینید که مسلمون شدن!😂
یعنی داستان حتی برای فانتزی ذهنی بودن هم سطحش پایینه!
جدا از زیاد بودن و حوصله سربر بودنِ "سلسله جلسات"، درباره ی بخش داستانی کتاب می‌تونم بهتون بگم که اگه سریال های ایرانی رو دیده باشید هیچ نیازی به خوندن کتاب ندارید چون دقیقا همونه.
شخصیت پردازی ۰/۱۰ به معنی واقعی کلمه! شخصیت سارا مثل برق و باد تغییر می‌کنه و کلا یه آدم دیگه می‌شه. ماشا فقط خلق شده که دنبال سارا بره. پدر و مادر سارا از خود سارا هم فازشون نامشخص تره. درباره ی بقیه ی شخصیت ها هم چیزی نمی‌گم که اسپویل نشه.
در سرتاسر داستان هرجایی که قصد نشون دادن صمیمیت داشتن شوخی های مسخره و بی معنی و بیش از حد داشتن که آدمو یاد شوخی های حوزه علمیه می‌نداخت. نویسنده ذره ای شناخت از غرب و فرهنگش نداره و اینو در جای جای داستان می‌تونید ببینید!
و اینکه فکر کنم نویسنده ی گرامی اهل اصفهان هستن، این رو هم توضیح نمی‌دم که چرا ولی از خود متن کتاب به راحتی می‌تونید متوجه بشید. :)
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.